ای حضرت حوریه ای روح معانی
ای خاستگاه جلوه های لن ترانی
ما را مبرا کن از این دل ناگرانی
حالا نمی شد باز پیش ما بمانی
شهر مدینه زندگیم را نظر زد
گرگ سقیفه ناگهان از کوچه سر زد
زهرا دم در رفت و او محکم به در زد
زهرا من را پیش چشم چهل نفر زد
اهل مدینه عاقبت چه بد شدند آه
با پا ز روی همسر من رد شدند آه
********
حق نگذرد از قنفذ و جرم گزافش
پاداش هم می گیرد از کار خلافش
دیدی چجوری زد به بازو با غلافش
بازو شکست از ضربت تیغ غلافش
********
اهل مدینه فاطمه ام را نظر زدند
با برق چشم خرمن جان را شرر زدند
بهر تسلی دل زهرا یهودیان
با هیزم و لگد به عزاخانه سر زدند
از چوب خون تازه روان شد به روی خاک
از بس که با غلاف به پهلوی در زدند
دیدند که با تو راه به جایی نمی برند
نزدیک تر شدند و سرت را به در زدند
زهرا نبود آنکه بی افتد به روی خاک
سیلی به صورت زن من بی خبر زدند
********
مردک پست که عمری نمک حیدر خورد
داد زد بر سر مادر به غرورم برخورد
ایستادم به روی پنجه ی پا
دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد
********
هر قدر گفت دختر پیغمبرم نزن
اهل مدینه فاطمه را بیشتر زدند
مردی که هیچ ضربه به پشت کسی نزد
زهراش را جماعتی از پشت سر زدند
افتاد روی جفت علی لنگه دری
از بس که جفت جفت و فرادا به در زدند
********
براتون باز نون تازه پختم
دلاشوب منو پهلوم نباشین
میخوام فردای تشییع جنازه
تو سفره نون تازه داشته باشین
دلم میخاد حسن قرآن بخونه
تو وقتایی که خونه سوت و کوره
سپردم فضه رو وقتی که خوابین
بره خون رو دیوارو بشوره
یه حرفایی تو این مدت شنیدم
براتون هیچکدومو رو نکردم
حلالم کن علی جان درد دارم
یه مدت خونهتو جارو نکردم
کبوده صورتم؛ سردرد دارم
منی که آبروی آسمونام
نفس کم میکشم این چند روزه
میترسم جابجا شه استخونام
دلم شوره حسن رو میزنه آه
بمیرم کوه صبر و کوه درده
تا خوابم میبره میره توکوچه
بازم دنبال گوشوارم میگرده
توکوچه سیلی از نامرد خوردم
توکوچه چادر من رو کشیدن
شماها میشنوین اما حسن دید
شنیدن کی بود مانند دیدن
********
تقسیم کار خانه به نفع علی نشد
ای وای من که شستن زهرا به من رسید
********
اسماء بریز آب روان
بر روی گلبرگ گلم
یاسم شده چون ارغوان
وای از دلم وای از دلم
دنبال حیدر می دوید
از سینه اش خون می چکید
شکر خدا فضه رسید
میخ در و بیرون کشید
********
دور و بر کعبه با سپاه نریزید
ابرهه ها خون بی گناه نریزید
بر سر بانوی پا به ماه نریزید
بد لگدی بود ما در از نفس افتاد
خیر ندیده ز روی خیره سری زد
با کمک لشکری چهل نفری زد
فاطمه را در محله پدری زد
بد لگدی بود ما در از نفس افتاد
********
آرام بریز آب روان
یاسم ندارد طاقتی
***
به سمت گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر رفت دیر رسیدم من
تو اون شلوغی ها مادر و دیدم من
شمر جلوتر رفت دیر رسیدم من
حسین دست غریبی به روی زانو زد
برای قطره آبی به حرمله رو زد
حاج مهدی مختاری
زمینه
کاش میشد تا میام خونه
۱۴/۷
کاش میشد تا میام خونه
باز خودت درو وا کنی
سر سفره کنار من
بچه ها رو صدا کنی
میشه باغ و گلستون، همه خونه ی حیدر
تا لبخند میزنی حضرت مادر
ببینم شونه کردی، موی زینب رو بازم
باز طلب کردم اینو تو نمازم
برای من دعایی کن
که حاجتم روا باشه
محرم درد و دل من
دختر مصطفی باشه
یافاطمه یافاطمه
****************
تو که سایه ی رحمتی
نرو از سر خونمون
بعد حضرت مصطفی
لااقل تو برام بمون
تو که صبر عظیمی، مگه میشه نتونی
نگو با منِ تنها نمی مونی
تو بری دل زینب، همه غصه و درده
دیگه خنده به لب بر نمیگرده
اگه بری تو از پیشم
چی به سرم میاد زهرا
وقتی نباشی عزیزم
سخته برای من فردا
یافاطمه یافاطمه
****************
خونمون دیگه خونه نیست
پرِ حسرت و اشک و آه
نمیدونی چی میکشم
پای این در رو سیاه
چراغ خونه خاموش، خونه سرده و تاریک
نکنه که قیامت شده نزدیک
خونه ها بی دعا وکوچه ها بی سلامه
استخون تو گلو خار تو چشامه
خدانگهدار ای خاک
خدانگهدار دنیا
منم همین جا مُردم
کنار خاک زهرا
یافاطمه یافاطمه
**********************
شاعر : راضیه جبه داری
حاج مهدی مختاری
شور
دوتا شاهد میبرن تو محکمه مردم شهر
۶/۱۰
دوتا شاهد میبرن تو محکمه مردم شهر،،،
حقشونو میگیرن وقتی شکایت میکنن،،،
ولی مولا صد و بیست هزار نفر شاهد داشت،،،
پس اینا چجور ازش غصب خلافت میکنن،،،
به پهلویی که شکست،،،،
به اون قدی که همید،،،،
به رد خون روی در،،،،
به محسن که شد شهید،،،
لعنت خدا
بر بت قریش
لعنت خدا
بر منکر تو
وقتی نجفت
عرش کبریاس
زائر خداس
هر زائر تو
علی علی مولا. مولانا علی
حاج مهدی مختاری
شور
بنام نامیه مرحب شکار،،،
۱۰/۴
بنام نامیه مرحب شکار،،،
بنام فاتح با اقتدار،،،
پسر عاص نابکار عریان،،،
کند از تیغ خشم او،،،، فرار،،،
علی علیمو علی عالمو علی اعلاست
علی ولیو علی والیو علی والاست
خدا گواست پی دشمن علی نروم
حلال زاده رهش از حرامزاده جداست
نونه لنا علی
صنم دلربا علی
ربنا آتنا علی
علی علی علی علی
حلوای قند علی
خم زلف کمند علی
در خیبر رو کند علی
علی علی علی علی
،،،،،،،،،،،،،
بنام خالق شمس و قمر،،،
بنام مالک فتح و ظفر،،،
مقابل حرمش جبرئیل،،،
به یاد او شده خم تا کمر،،،
علی شهیدو علی شاهدو علی مشهود
علی پناه و علی ملجأو علی مُنجاست
شکسته باد دهانی که بی علی باز است
بریده زبانی که بی علی گویاست
لاریب فی علی
بخدا شد شفیع علی
سخنش هست فصیح علی
علی علی علی علی
ضرب العجل علی
بوده عزوجل علی
روح خیر العمل علی
علی علی علی علی
،،،،،،،
بنام نامیه پیر طریق،،،،
بنام مظهر حق الحقیق،،،
کوریه چشم منکر علیست،،،
امیر عالم از اهل عتیق،،
علی صراطو علی محشرو علی میزان
علی بهشتو علی کوثرو علی طوباست
وصی لحمو دمو نفس پیغمبر
علی ابالحسنین است و شوهر زهراست
فرمانروا علی
قمر مه لقا علی
آیهء انما علی
علی علی علی علی
عالی جناب علی
عود و مُشکو گلاب علی
حضرت بوتراب علی
علی علی علی علی
حاج مهدی مختاری
سنگین
توی مدینه پیچیده ماتم
۱۱/۷
توی مدینه پیچیده ماتم
چشاشو مادر می بنده کم کم
غصه توون حسن را برده
برای مادر دعا میخونه
کنار بسترن همه
.رو گونه اشک ماتمه
حسن چشاش پراز غمه
که رفتنیه.
وای مادرم وای مادرم
*****************
تموم خونه سرا به دیوار
برای مادر شدن عزادار
کنار مادر حزینه زینب
از غصه جونش رسیده برلب
امن یجیب روی لبه
دیگه این آخرین شبه
مادر نگاش به زینبه,
دلش گرفته
میگه حسین نرو مادر
اگه میری منم ببر
سایتو از سرم نبر
دارم میمیرم
وای مادرم وای مادرم
*****************
کنار تابوت حسین نشسته
داره میبینه بابا شکسته
زینب به یاد حرفای مادر
نیگاش بسمت داداش حسینه
یادش میاد که هی میگفت
تو میمونی و خواهرت
بانیزه ها میان برا
سر داداشت
میگفت که باز غمین میشی
برا حسین حزین میشی
برا سه ساله ی حسین
یه روضه خون میشی.
غریب مادرم حسین
***********************
شاعر : حسین یسلیانی
سبک : کربلایی میلادرهبر
حاج مهدی مختاری
واحدتند
محبوبه ی خدای تعالاست فاطمه
۵/۷۱
محبوبه ی خدای تعالاست فاطمه
یعنی میان عرش معلاست فاطمه
تا اوج رفته است بلندای رتبه اش
عالم شبیه قطره و دریاست فاطمه
از آیه های سوره ی کوثر گرفته ام
قرآن نوشته ایست که معناست فاطمه
در لحظه های سخت به میدان کربلا
ذکر مدام حضرت سقاست فاطمه
کوچه ، قباله و لگد اظهار می کنند
مظلومه ی تمام دو دنیاست فاطمه
نه فقط عرش حصیر قدم فاطمه است
علت خلق دو عالم علم فاطمه است
سرسجاده به جایی نرسیده است کسی
هر چه دادند به ما از کرم فاطمه است
ذکر یا فاطمه نقش است به سربند علی
یاعلی ذکر دم و بازدم فاطمه است
****
به قلم:
مجتبی خرسندی
حاج مهدی مختاری
شور
چادر خاکیت آبرومون و خریده مادر
۶/۴۷
چادر خاکیت آبرومون و خریده مادر
محبتت شبانه روز به ما رسیده مادر
طعم غذایِ روضه تو ، هرکی چشیده مادر
شکر خدا که من رو شیعه آفریده مادر
بی نگاه مادرانت خانم ، عمر نوکری من کوتاهه
با تو پادشاه عالم میشم ، بی خیال هرچی شاهنشاهه
ماه مهتاب ، مادر آب
بهترین مادر عالم اُمُّ الارباب
مثل سلمان ، مثل بوذر
ما رو خانم بپذیر بینِ اصحاب
مادر یازهرا مادر یازهرا
**********
سیده ی زنان عالمینی جان حیدر
قالَ نبی فاطمه نور عینی عشق حیدر
فراتر از درکِ مَنه ، وصفِ شما همین بَس
شفیعه ی گریه کنه حسینی روز محشر
اگه بالایِ سَرِ من باشی
لحظه ی جون دادنم شیرینه
بیخیال مرگ و مردن وقتی
یه پسر مادرش و می بینه
رُکنِ ایمان ، جان جانان
معنی کوثر و قدر و روح قرآن
تاقیامت ، مستدامِ
سایه ی لطفِ شما بر سرِ ایران
مادر یازهرا مادر یازهرا
حاج مهدی مختاری
شور
دلبرم حسنه
۸/۹۶
نوکر حسنم که شبیهشه مادری شدنم
نوکر حسنم بیمه شده با نوکری بدنم
نوکر حسنم نوکر پادشاه بی حرمم
نوکر حسنم فدایی بخواد اولیش خودمم
با توام آقا غرق شور و شین
اسم تو رو لبای عالمین
شاگردته علمدار حسین
سفره داری و میخونه داری
چقده آخه دیونه داری
توو دل گداهات خونه داری
عشق توو سینم
میشه تسکینم
وقتی که اسمتو رو پرچما مببینم
تویی ایینم
زینت دینم
تو کنارم میشینی توو روضه میبینم
دلبرم حسنه آره که همه باورم حسنه
محشرم حسنه عشق اول و آخرم حسنه
عشق نگو بگو حسن ثانی نداره چون حسن حسنه
نه نفس نوکراش حتی نفس بی کفن حسنه
توو دلا بیرق داری حسن
هم دل و هم دلداری حسن
فدای تو که سالاری حسن
منو جداییت نه ابدا
توی کرم آقا دقیقا
پسراتم عین خودتن
ولی اللهی سراللهی
پسر ارشد زهرا و یداللهی
دل ودلداری سر و سرداری
پسر با کرم حیدر کراری
حاج مهدی مختاری
شور
دورامو زدم دوباره برگشتم
۷/۳۶
دورامو زدم دوباره برگشتم
تا که سینه زن تو هیئتت باشم
امشب اومدم بهت بگم میخوام
توی دایره رفاقتت باشم
با تو رفاقتم همه جوره سوده
با توئه که میشه خیالم آسوده
همه جا رفتم و بازم میگم اون که
دست منو گرفت امام حسین بوده
با تو خوشم با تو که دنیای منی
با تو که قبل از متولد شدنم رفیق بابای منی
با تو خوشم با تو که دنیای منی
با تو که وقتی که می بندم چشامو
جلوی چشمای منی
حسین آقام آقام آقام
***************
این روزای سخت مراقب من باش
نذار که نفسی ازت جدا باشم
نمیگم که بیا منو حبیبم کن
ولی کنار تو بذار فقط باشم
به جون تو قسم که گنبد زردت
تو تاریکی برام شبیه خورشیده
نذار که اسم تو بیفته از لب هام
به خدا یا حسین بهم نفس میده
با تو خوشم با تو که قلب منی
با تو که پاکم می کنی وقتی میام
تو حلقه ی سینه زنی
با تو خوشم با تو که تو قلب منی
با تو که نوکرات همه کفن میشن
ولی خودت بی کفنی
حسین آقام آقام آقام
***************
دستام و شبیه گنبدت کردم
تا که صحن و سرات برام تداعی شه
با چشمای خیسم بهت سلام دادم
تا دوباره دلم کرببلایی شه
می میرم اگه تو نگیری تحویلم
می میرم اگه تو بگردونی رو تو
تو شبایی که یاده کربلا هستم
تا نفس میزنم حس میکنم بوو تو
با تو خوشم با تو که مجنون تو ام
با تو که هر شب که سلامت می کنم
زائر ایوون توام
با تو خوشم با تو که مدیون تو ام
با تو که عمریه گدای کرم رقیه خاتون توام
حسین آقام آقام آقام
حاج مهدی مختاری
روضه پایانی
خدا مادرم را کجا میبرند
۱۳/۳
خدا مادرم را کجا میبرند
گمانم برای شفا میبرند
***
آن دوره عشق و وفا یادش بخیر
آن روزگار با صفا یادش بخیر
شب عروسی یادته بابات می گفت
پیر شی به پای مرتضی یادش بخیر
***
وصیت مادرمون بود
نیمه شبا یه ظرف آب برات بیارم
افتاده بودی ته گودال
حتی نشد یه قطره آب برات بیارم
***
دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد
چشم حرامی با حرم روبرو شد
بیا برگرد خیمه ای کس و کارم
من و تنها نگذار ای علمدارم