عادت به روضه کرده دلم روضه خوان کجاست
صاحب عزای فاطمه آن بی نشان کجاست
احساس می کنم که کنارم نشسته است
مردی که چهار گوشه قلبش شکسته است
آقا فدای درد و غمت قلب خسته ات
آقا فدای مادر پهلو شکسته ات
***
شب تاریک کنار تو به سر می آید
نام زهرا به تو بانو چقدر می آید
***
آبرو یافته هر کس به تو نزدیک شده است
خار هم پیش شما گل بنظر می آید
و نبوت که به یک معجزه آوردن نیست
از کنیزان تو هم معجزه بر می آید
به کسی دم نزد اما پدرت می دانست
وحی از گوشه چشمان تو در می آید
مانده ام لحظه پیچیدن عطر تو به شهر
ملک الموت پی چند نفر می آید
***
اهل مدینه فاطمه ام را نظر زدند
با برق چشم خرمن جان را شرر زدند
در اول ربیع این خزان شد بهار من
ماه مرا به آخر ماه صفر زدند
بهر تسلی دل زهرا یهودیان
با هیزم و لگد به عزاخانه سر زدند
دیدند که با تو راه به جایی نمی برند
نزدیک تر شدند و سرت را به در زدند
زهرا نبود آنکه بی افتد به روی خاک
سیلی به صورت زن من بی خبر زدند
هر قدر گفت دختر پیغمبرم نزن
اهل مدینه فاطمه را بیشتر زدند
مردی که هیچ ضربه به پشت کسی نزد
زهراش را جماعتی از پشت سر زدند
زهرا جان معنی ورشکسته چو خواهی مرا ببین
سرمایه امید مرا از کمر زدند
***
دری که ریشه داشت شکست
حرمت همیشه داشت شکست
یه مادری تو این میون
یه بار شیشه داشت شکست
***
تیغ شان مانده بود در گودال
با سپر می زدند زینب را
***
از سر شب گریه ها بلند شد و
تا سحر می زدند زینب را
یک نفر مانده در ته گودال
صد نفر می زدند زینب را
***
براتون باز نون تازه پختم
دلاشوب منو پهلوم نباشین
میخوام فردای تشییع جنازه
تو سفره نون تازه داشته باشین
دلم میخاد حسن قرآن بخونه
تو وقتایی که خونه سوت و کوره
سپردم فضه رو وقتی که خوابین
بره خون رو دیوارو بشوره
یه حرفایی تو این مدت شنیدم
براتون هیچکدومو رو نکردم
حلالم کن علی جان درد دارم
یه مدت خونهتو جارو نکردم
کبوده صورتم؛ سردرد دارم
منی که آبروی آسمونام
نفس کم میکشم این چند روزه
میترسم جابجا شه استخونام
دلم شوره حسن رو میزنه آه
بمیرم کوه صبر و کوه درده
تا خوابم میبره میره توکوچه
بازم دنبال گوشوارم میگرده
توکوچه سیلی از نامرد خوردم
توکوچه چادر من رو کشیدن
شماها میشنوین اما حسن دید
شنیدن کی بود مانند دیدن
***************
فلک دیدی چه خاکی بر سرم کرد
به طفلی رخت ماتم در برم کرد
آخ الهی بشکنه دست مغیره
میون کوچه ها بی مادرم کرد
الا ای چاه یارم را گرفتند
گلم، عشقم، بهارم را گرفتند
میان کوچه ها با ضرب سیلی
همه دار و ندارم را گرفتند
***
وصیت مادرمون بود
نیمه شبا یه ظرف آب برات بیارم
افتاده بودی ته گودال
حتی نشد یه قطره آب برات بیارم
مگه ندیدم رفتی گودال
مگه ندیدی رفتی از حال
مگه ندیدم حال رباب و ....
حاج مهدی مختاری
زمینه
میبینی خانوم
۵/۵۷
میبینی خانوم پاشیده از هم
یه خونواده ، فاطمه جانم
ورم بازوت ، زخمای پهلوت
خیلی زیاده ، فاطمه جانم
خونه ی بی تو ، زندونه واسم
به بچه هاهست همه حواسم
-فاطمه جانم . . .
یادم نمیره ، تو یه روز سرد
ریختن تو خونم چهل تا نامرد
-فاطمه جانم . . .
یکی با تازیونه پشت در بود
یکی خیلی میزد حرف اضافه
الهی بشکنه دستای قنفذ
رو دستات دو سه تا جای قلافه
(امون ای دل امون از درد غربت)
دلم گرفته ، دلت گرفته
چرا غماتو به من نگفتی
این همه مدّت ، چرا دلیلِ
بغض صداتو به من نگفتی
چکیده اشکام به روی گونت
تازه میبینـم ، کبوده شونت
_به من نگفتی . . .
از غصّه ها و ، قدِ کمونت
از اون چشای کاسه خونت
_به من نگفتی . . .
دارم زانوی غم ، بغل میگیرم
میون این شب مهنت گرفته
نمیدونم چی دیده توی کوچه
که بعد از اون حسن لکنت گرفته
(امون ای دل امون از درد غربت)
خیلی عزیزم ، سختی کشیدی
تو خونه ی من برات بمیرم
بال و پرت رو ، زدند و رفتند
تو لونه ی من برات بمیرم
زخمات زیاده ، نمک نمیخواد
پهلو شکسته ، کتک نمیخواد
_برات میمیرم . . .
با یه تلنگر ، شکسته میشه
لگد نمیخواد، یه بار شیشه
_برات بمیرم . . .
نساختن با من این مردم ولیکن
مغیره آخرش ، کارم رو ساخته
تو رو کشته غم غریبی من
منو کشته غم میخ گداخته
(امون ای دل امون از درد غربت)
حاج مهدی مختاری
شور
شب تاریک کنار تو به سحر میاد
۱/۷۳
شب تاریک کنار تو به سر می آید
نام زهرا به تو بانو چقدر می آید
آبرو یافته هر کس به تو نزدیک شده ست
خار هم پیش شما گل به نظر می آید
و نبوت که به یک معجزه آوردن نیست
از کنیزان تو هم معجزه بر می آید
به کسی دم نزد اما پدرت می دانست
وحی از گوشه ی چشمان تو در می آید
پای یک خط تعالیم تو بانو ولله
عمر صد مرجع تقلید به سر می آید
مانده ام تو اگر از عرش بیایی پایین
چه بلایی به سر اهل هنر می آید
مانده ام لحظه ی پیچیدن عطر تو به شهر
ملک الموت پی چند نفر می آید؟!
حاج مهدی مختاری
شور
تو مث بارونی
۳/۱۷
تو مث بارونی
خوب و بد نداری وقت رحمتت
تو مث دریایی
کسی پی نمیبره به وسعتت
تو شبیه کوهی
که زبونزده جلال و شوکتت
ای نور ازل
تو مُهر اطاعتی و مِهر بی بدل
عشق تو مثَل
کی خاک قدمهاتو بگیرمتوبغل
دستای نوکرت بازم پیشت درازه
اسم تو به دلم میده یه جوون تازه
هر کی باشه گدات همیشه سرفرازه
ام ابیها یا زهرا س
بند دوم
تو دعا کردی که
ریشه زد عشق علی توی گلم
تو اجازه دادی
که حسینت بشه ارباب دلم
آرزومه روزی
ببینم مزارتو مقابلم
پابند توام
من نوکر نوکرای فرزند توام
دربندتوام
محتاج نگاه تو و لبخند توام
چادر وصله دار تو پناهه عشقه
نگاه تو به نوکرا نگاهه عشقه
گریه ی ما برای تو گواهه عشقه
ام ابیها یا زهرا س
بندسوم
تونشونم دادی
واسه حق جونمو باید بذارم
منِ نوکرباید
به همه نشون بدم دوست دارم
همه ی دنیامو
به تو و دعای تو بدهکارم
بانوی بهشت
میپیچه شمیم رحمتت توی بهشت
ای بوی بهشت
بی عشق تو من خط میکشم روی بهشت
بردن اسم تو شده ذکر سجودم
خورده گره با نفس تو تارو پودم
اگه نبودی بخدا منم نبودم
ام ابیها یا زهرا س
*********************
شاعر:
مرتضی سراوانی
عالیه رجبی
حاج مهدی مختاری
شور
دوتا شاهد میبرن تو محکمه مردم شهر
۲/۴۳
دوتا شاهد میبرن تو محکمه مردم شهر،،،
حقشونو میگیرن وقتی شکایت میکنن،،،
ولی مولا صد و بیست هزار نفر شاهد داشت،،،
پس اینا چجور ازش غصب خلافت میکنن،،،
به پهلویی که شکست،،،،
به اون قدی که همید،،،،
به رد خون روی در،،،،
به محسن که شد شهید،،،
لعنت خدا
بر بت قریش
لعنت خدا
بر منکر تو
وقتی نجفت
عرش کبریاس
زائر خداس
هر زائر تو
علی علی مولا. مولانا علی
حاج مهدی مختاری
شور
بنام نامیه مرحب شکار
۴/۳۰
بنام نامیه مرحب شکار،،،
بنام فاتح با اقتدار،،،
پسر عاص نابکار عریان،،،
کند از تیغ خشم او،،،، فرار،،،
علی علیمو علی عالمو علی اعلاست
علی ولیو علی والیو علی والاست
خدا گواست پی دشمن علی نروم
حلال زاده رهش از حرامزاده جداست
نونه لنا علی
صنم دلربا علی
ربنا آتنا علی
علی علی علی علی
حلوای قند علی
خم زلف کمند علی
در خیبر رو کند علی
علی علی علی علی
،،،،،،،،،،،،،
بنام خالق شمس و قمر،،،
بنام مالک فتح و ظفر،،،
مقابل حرمش جبرئیل،،،
به یاد او شده خم تا کمر،،،
علی شهیدو علی شاهدو علی مشهود
علی پناه و علی ملجأو علی مُنجاست
شکسته باد دهانی که بی علی باز است
بریده زبانی که بی علی گویاست
لاریب فی علی
بخدا شد شفیع علی
سخنش هست فصیح علی
علی علی علی علی
ضرب العجل علی
بوده عزوجل علی
روح خیر العمل علی
علی علی علی علی
،،،،،،،
بنام نامیه پیر طریق،،،،
بنام مظهر حق الحقیق،،،
کوریه چشم منکر علیست،،،
امیر عالم از اهل عتیق،،
علی صراطو علی محشرو علی میزان
علی بهشتو علی کوثرو علی طوباست
وصی لحمو دمو نفس پیغمبر
علی ابالحسنین است و شوهر زهراست
فرمانروا علی
قمر مه لقا علی
آیهء انما علی
علی علی علی علی
عالی جناب علی
عود و مُشکو گلاب علی
حضرت بوتراب علی
علی علی علی علی
کربلایی محمد جعفری
شور
اونیکه همیشه دستمو گرفته
۴/۲۷
حاج مهدی مختاری
شور
طوفان حسن جانه
۲/۵۳
طوفان حسن جانه
تجسم قرآن حسن جانه
کلیددارکعبهاحسانحسن جانه
مهمترین علامت از علائم ایمان حسنجانه
درحدیثآمدهکهعقلمجسمحسناست
نوه ارشد پیغمبر اکرم حسن است
بازدمنامحسینابنعلیدم حسناست
حیدر بی مثل خط مقدم حسن است
یک کلام حسنه با مرام حسنه
منگدایحسینمچونآقام حسنه
••ای جانم حسن جانم••
سامون حسن جانه
عزیزتره از جون حسن جانه
طعمعسلرویلبمجنونحسنجانه
اونیکه توخواب میدیدم تو حرمش ایوون حسنجانه
ازلب او صد و ده کوزه عسل میریزد
آسمان زیر قدم هاش زحل میریزد
از سر و روی حسن واژه یل میریزد
با رجز هاش دل اهل جمل میریزد
بی ریا حسنه هل اتی حسنه
توی کشتی نجات ناخدا حسنه
••ای جانم حسن جان••
عشقم حسن جانه
دم به دم و هر دم حسن جانه
نامی کهمیدرخشهروپرچمحسنجانه
خداروشکر که اسم هیئتهای تو شهرم حسنجانه
به علی رفته که تیغ سخنش برندس
مثل زهرا چقدر خطبه ی او کوبندس
اینکه در جنگ جمل زلزله ای افکندس
به گمانمدوسهتاقلعهیخیبرکندس
مرتضی حسنه مصطفی حسنه
نقش بازوبند ابالفضل حسنه
••ای جانم حسن جانم••
حاج مهدی مختاری
شور
رفتی و بعد تو هیچکی نیومد
۳/۷۶
رفتی و بعد تو هیچکی نیومد
بگیره از حالمون یه خبری
خونه سوت و کوره! تنهاتر شدیم
خیلی سنگینه غم ِ بی مادری
بعد تو، بابا شبا توو نور ماه
میشینه مظلوم؛ گریه میکنه
ذوالفقار و درمیاره از غلاف
بیصدا، آروم؛ گریه میکنه
بعد تو افتاده از خواب و خوراک
از غمت میسوزه توی تب حسن(ع)
بابا میگه پسرم بهم بگو...
با خودت چی میگی زیر لب حسن(ع)؟!
مبهمه حال و هوای زینبت(س)
رنگ بغض و غم به خونه میزنه
می شینه روزا کنار چادرت
موهاش و با گریه شونه میزنه
من به لبخند تو وابسته ام و
سر گذاشتن رویِ پاهای خودت
دست-پخت فضه عالیه ولی-
نون نخوردم جز با دستای خودت
مهربونیات مگه یادم میره
جای خالیته برام عین عذاب
می پَرم از خواب! گریه میکنم...
نیستی و کنارمه یه ظرف آب
راستی مادر، نمیدونم که چرا
بابا هی دس میکشه رویِ گلوم؟!
سینه م و می بوسه و زل میزنه-
به «سرم»...وقتی می شینه روبروم!
********************
شاعر : مرضیه_عاطفی
حاج مهدی مختاری
شور قتلگاه
مادر رو صدا زدی
۳/۴۸
مادر رو صدا زدی ، جدم رو صدا زدم
تشنه دست و پا زدی ، جدم رو صدا زدم
گفتم وای من حسین ، گفتم وا محمدا
ای تنهای من حسین ، گفتم وا محمدا
وا محمدا ، حسین و بی رَدا ، ببین به کربلا
وا محمدا ، به زیر دست و پا ، ببین به کربلا
وا اَسَفا
کسی نمونده واسه یاری و وفا
وا اَسَفا
نیزه تموم شد میزنن سنگ جفا
واویلا واویلا
**********
زینب رو صدا زدی ، مادر رو صدا زدم
رو کردم سمت نجف ، حیدر رو صدا زدم
رو کردم مدینه و ، گفتم وا محمدا
کوبیدم به سینه و ، گفتم وا محمدا
وا محمدا ، حسین و بی رَدا ، ببین به کربلا
وا محمدا ، سر از تنش جدا ، ببین به کربلا
وا علیا
دختر حیدر و سپردی به کیا
وا حسنا
دارن میرن به سمت خیمه ی زنا
واویلا واویلا
**********
سیلی بی هوا زدن ، جدم رو صدا زدم
ما رو بد صدا زدن ، جدم رو صدا زدم
خیمه شعله ور شد و ، گفتم وا محمدا
لشکر حمله ور شد و ، گفتم وا محمدا
وا محمدا ، حرم رو بی پناه ، ببین به کربلا
وا محمدا ، میسوزه خیمه گاه ، ببین به کربلا
وایِ حرم
بَده که غارت کنن از خوان کرم
وایِ حرم
شکسته زیر لگداشون کمرم
وایِ حرم
میگفتی العطش میسوزه جیگرم
وایِ حرم
آخ چه بلایی بود آوردن به سرم
واویلا واویلا
کربلایی محمد جعفری
شور
ام المصائب یعنی
۱/۹۶
حاج مهدی مختاری
شور
دورامو زدم دوباره برگشتم
۴/۳۷
دورامو زدم دوباره برگشتم
تا که سینه زن تو هیئتت باشم
امشب اومدم بهت بگم میخوام
توی دایره رفاقتت باشم
با تو رفاقتم همه جوره سوده
با توئه که میشه خیالم آسوده
همه جا رفتم و بازم میگم اون که
دست منو گرفت امام حسین بوده
با تو خوشم با تو که دنیای منی
با تو که قبل از متولد شدنم رفیق بابای منی
با تو خوشم با تو که دنیای منی
با تو که وقتی که می بندم چشامو
جلوی چشمای منی
حسین آقام آقام آقام
***************
این روزای سخت مراقب من باش
نذار که نفسی ازت جدا باشم
نمیگم که بیا منو حبیبم کن
ولی کنار تو بذار فقط باشم
به جون تو قسم که گنبد زردت
تو تاریکی برام شبیه خورشیده
نذار که اسم تو بیفته از لب هام
به خدا یا حسین بهم نفس میده
با تو خوشم با تو که قلب منی
با تو که پاکم می کنی وقتی میام
تو حلقه ی سینه زنی
با تو خوشم با تو که تو قلب منی
با تو که نوکرات همه کفن میشن
ولی خودت بی کفنی
حسین آقام آقام آقام
***************
دستام و شبیه گنبدت کردم
تا که صحن و سرات برام تداعی شه
با چشمای خیسم بهت سلام دادم
تا دوباره دلم کرببلایی شه
می میرم اگه تو نگیری تحویلم
می میرم اگه تو بگردونی رو تو
تو شبایی که یاده کربلا هستم
تا نفس میزنم حس میکنم بوو تو
با تو خوشم با تو که مجنون تو ام
با تو که هر شب که سلامت می کنم
زائر ایوون توام
با تو خوشم با تو که مدیون تو ام
با تو که عمریه گدای کرم رقیه خاتون توام
حسین آقام آقام آقام
حاج مهدی مختاری
روضه پایانی
حسین جان ای آبروی دو عالم
۶/۸۵
حسین جان ای آبروی دو عالم
نگین سلیمان به حلقه خاتم
خداحافظ ای برادر زینب
خداحافظ یار و یاور زینب
***
چون چاره نیست میروم و میگذارمت
ای پاره پاره تن به خدا می سپارمت
***
به سیل باغ رفتم باختم من
به هر گل یک نظر انداختم من
الهی کور گردد هر دو چشمم
که دلبر آمد و نشناختم من
***
شبهای جمعه می گیرم هواتو
اشک غریبی میریزم برا تو
بیچاره اون که حرم رو ندیده
بیچاره تر اون که دید کربلا رو
***
دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد
چشم حرامی با حرم روبرو شد
بیا برگرد خیمه ای کس و کارم
من و تنها نگذار ای علمدارم