حُرمت گذاشت هر که به زهرا بزرگ شد
اندازهی تمام دو دنیا بزرگ شد
در وادی حسین هرآنکس قدم گذاشت
قطره ولی به وسعت دریا بزرگ شد
مجنون خلوص داشت اگر ماندگار ماند
مجنون بزرگ شد که لیلا بزرگ شد
اینجا ادب مسیر رسیدن به قُلّه هاست
سَر خَم نمود حضرتِ حُر تا بزرگ شد
او سجده کرد و قبلهی خود را عوض نمود
تیره نماند و چون شب یلدا بزرگ شد
آغوش وا نمود و پذیرفت توبه را
در پیش خلق بیشتر آقا بزرگ شد
حُرّ پیر وادی همهی اهل توبه است
بر اهل توبه مُرشد و بابابزرگ شد
آزاده بود و رفت و به آزادهها رسید
با یک نگاهِ بهتر از امضا بزرگ شد
ترسید اگر چه اهل حرم از اُبُهتش
کوچک شد و به اذن مسیحا بزرگ شد
امّا نبود تا که ببیند که کربلا
داغش برای زینب کبری بزرگ شد
گرچه سرش شکست ولی سر جُدا نشد
نیزه فرو که رفت گلوها بزرگ شد
در بین آن همه سرِ بر نیزه روضهی
نیزه به گوش رفتن سقّا بزرگ شد
شاعر: مجتبی صمدی شهاب
**************
حسین آمد و آزاد از یزیدت کرد
خلاص از قفس وعده و وعیدت کرد
سیاه بود و سیاهی هر آنچه میدیدی
تو را سپرد به خورشید و رو سپیدت کرد
نصیب هر کس و ناکس نمیشود این بخت
قرار بود بمیری، خدا شهیدت کرد
چه گفت با تو در آن لحظههای تشنه حسین؟
کدام زمزمه سیراب از امیدت کرد؟
به دست و پای تو بار چه قفلها که نبود
حسین آمد و سرشار از امیدت کرد
جنون تو را به مرادت رساند ناگهان
عجب تشرف سبزی! جنون مریدت کرد
نه پیشوند و نه پسوند، حرّ حرّی تو
حسین آمد و آزاد از یزیدت کرد
****************
دورامو زدم دوباره برگشتم
تا که سینه زن تو هیئتت باشم
امشب اومدم بهت بگم میخوام
توی دایره رفاقتت باشم
با تو رفاقتم همه جوره سوده
با توئه که میشه خیالم آسوده
همه جا رفتم و بازم میگم اون که
دست منو گرفت امام حسین بوده
با تو خوشم با تو که دنیای منی
با تو که قبل از متولد شدنم رفیق بابای منی
با تو خوشم با تو که دنیای منی
با تو که وقتی که می بندم چشامو
جلوی چشمای منی
حسین آقام آقام آقام
****************
بسم الله زیارت نامه رو وا کن
دوباره تو قلبت شوری به پاکن
بسم الله دیونه دارالجنون و
بادم مسیحت کرببلا کن
حرم تو روضه وقتی که سینه میزنم
تربت تو میزارم تو دهنم
این و بدون عاشق تو منم
حرم چه شبایی که تو روضه اومدم
با یه امیدی پیش تو رو زدم
ولی تو هردفعه کردی ردم
دوسم نداری عیبی نداره
ولی یه فکری به حالم کنم
بیا یه لطفی درحق من کن
دارم میمیرم حلالم کنم
حسین من و حلالم کن
****************
روی دستان پدر بیتابیِ ما را ببین
لااقل از آن بلندی رنگِ دریا را ببین
رازقِ دنیا به مشتی بی سر و پا رو زده
آب شد آب از خجالت؛ کار دنیا را ببین
این طرف خشکیده لبهای تمام بچهها
اسبهاشان نیز سیرابند، آنجا را ببین
تیر خوردی جای شیر و مادرت شرمنده شد
بدتر از حال دل من، حال بابا را ببین
خون حلقت جوهر و تیر سه شعبه شد قلم
ثبت شد داغت؛ بساطِ مُهر و امضا را ببین
میروی پیش کسی که هیچ کس او را ندید
جای ما هم محسنِ امّابیها را ببین
تا که دیدم روی نی رفتی به خود گفتم رباب
اصغرت شد مثل اکبر؛ قد و بالا را ببین
نیزهات را برد تا پیش عمویت نیزهدار
خواست سیرابت کند؛ چشمان سقا را ببین !
بر سرت دارند قیمت میگذارند آن طرف
پای خود ای رونق بازار !، دعوا را ببین
چشم خود را باز کن ای شیرخوار غیرتی
آه، ای مَردَم !؛ کنارم بی حیاها را ببین
شاعر : رضا قاسمی
****************
حسین دست غریبی به روی زانو زد
برای قطره ی آبی به حرمله رو زد
آبروی امام را بردن
عزت و احترام را بردن
وسط حرف زدن آقا زدن
|
چشات و روهم بذار مادر ، ماهم خدایی داریم
یه کمی دَووم بیار مادر ، ماهم خدایی داریم
با اینکه پیش بابایی ، ولی دلم شور میزنه
با اینکه مثلِ مردایی ، ولی دلم شور میزنه
می ترسم ، داغت و رو دلم بذارن
می ترسم ، خبرت رُو برام بیارن
می ترسم ، اینا تیر سه شعبه دارن
******
ترکای رو لبت مادر ، آتیش زده به جونم
خماریه اون چشات مادر ، آتیش زده به جونم
بمیرم اینکه گریونی ، با اون صدای لرزونت
داری زبون می چرخونی ، دور لبایِ بی جونت
می ترسم ، که روز مادرت سیاه شه
می ترسم ، که سر از پیکرت جدا شه
می ترسم ، گهوارت رویِ نیزه باشه
می ترسم ، داغت و رو دلم بذارن
می ترسم ، خبرت رُو برام بیارن
می ترسم ، اینا تیر سه شعبه دارن
******
پاشیده شده پُر اَز خونت ، گلویِ اَصغرِ من
تا لبه یِ پَرپَر تویِ حنجر ، نشسته تیر دشمن
چطور دلش اومد قاتل ، سَرِ تو رو جدا کنه
تیری که سهم عباسِ ، تو حنجر تو جا کنه
آخر شُد ، اَز اون چیزی که ترسیدم
رو نیزه ، سَرِ کوچیکِ تو دیدم
از گریه ، منم شبا نخوابیدم
می ترسم ، داغت و رو دلم بذارن
می ترسم ، خبرت رُو برام بیارن
می ترسم ، اینا تیر سه شعبه دارن
|
بر خیز علم بردار ای دوست
محکم قدم بردار ای دوست
بار از دلم بردار ای دوست
اینک قلم بردار ای دوست
از رحمت امام حسینیم
ما ملت امام حسینیم
*************
برخیز تا پرچم بکوبیم
بر طبل های غم بکوبیم
بیرق کنار هم بکوبیم
بر سینه ها محکم بکوبیم
از تربت امام حسینیم
ما ملت امام حسینیم
*************
سوز بده بر سخنم
به دل سوخته ی خواهرت
تا که کنم گریه بر آن
زِ لب حشک علی اصغرت
ناله کنم یاد کنم
به تن پاک علی اکبرت
گوهر اشکم شده ایثار تو ، یا حسین
گریه کنم بهر علمدار تو ، یاحسین
بر شانه هامان بار داریم
امسال خیلی کار داریم
ما مردمی دیندار داریم
ما هیئتی بیدار داریم
ما نسل اندر نسل خادم
در هیات امام حسینیم
ما پیرو پیر خمین ایم
ما ملت امام حسینیم
*************
جای دمشق این بار سمت عشق عازم شد
اسمش که قاسم بود جسمش نیز قاسم شد
در پیکرش دیدم گریز روضه خوان ها را
هم روضه قطع الیمین هم ارباً اربا را
افتاده روی خاک دستی پاک و نورانی
انگشتری با خاتم سرخ سلیمانی
عباسها را میکُشی ای شمرِ خودکامه
زیرا که بیزارند آنها از امان نامه
ما اهل صلح و منطقیم از جنگ بیزاریم
اما از این پس با تو قاسمکشتگی داریم
|
دو نفر میون عالمن ، که فدایی شونن عاشقا
یه امام رضا تو مشهد و یه امام حسین تو کربلا
ای عشقم امام حسین ، ای جانم امام رضا
اربابم امام حسین ، سلطانم امام رضا
نگاه عاشقا باز ، خیره به نور گنبده
باب الحسین کربلا ، باب الرضای مشهده
ای عشقم امام حسین ، ای جانم امام رضا
اربابم امام حسین ، سلطانم امام رضا
دو نفر که عشق فاطمه ن ، پسر علی مرتضی
یه امام رضا تو مشهد و ، یه امام حسین تو کربلا
ای دینم امام حسین ، ایمانم امام رضا
ای شاهم امام حسین ، سلطانم امام رضا
ای عشقم امام حسین ، ای جانم امام رضا
اربابم امام حسین ، سلطانم امام رضا
من التماست میکنم ، اشک تو چشمامو ببین
سال دیگه راهیم کن ، پای پیاده اربعین
ای عشقم امام حسین ، ای جانم امام رضا
اربابم امام حسین ، سلطانم امام رضا
|
فارغ از قیل و قال می گویند
مستند، با مثال می گویند
از «بحار» و «خصال» می گویند
نطفه های حلال می گویند
دست بالای دست حیدر نیست
حیدر حیدر حیدر یامولا
********
تیغِ طوفان سوار می گوید
قبضه ی کهنه کار می گوید
فاتح کارزار می گوید
نه فقط ذوالفقار می گوید
کعبه با افتخار می گوید
میثمم روی دار می گوید
دست بالای دست حیدر نیست
حیدر حیدر حیدر یامولا
|
خدا بیامرزه تمومه نوکرا رو
پدرا و مادرایی روکه پر کشیدند
اونایی که یه عمر حسینی زنده بودند
لحظه ی جون دادن، امام حسین و دیدند
پیر غلامایی که ، درسته رفتن اما
سفره ی نذریشون هنوز پهن تو خونه
برکت لقمه ی حلال شونه حالا
پسرشونه برا حسین یه نوحه خونه
وسط دفتر شعر و روضه هاش
چشش افتاده به عکسای باباش
زیر لب میخونه و میاد صداش
بابا جون سلام
خیلی خالیه میون سینه زن ها جای تو
بابا جون سلام
هنوزم تو گوشمه صدای گریه های تو
بابا جون سلام
شدم عاقبت بخیر به برکت دعای تو
طبع عشق بازیه با اربابم توی خونِمنه
پدرم رفتهو هنوز، بچش یه پا سینه زنه
همه داراییم فداییه حسین و حسنه
آقام ای آقام حسین
خدا بیا مرزه تمومه عاشقارو
مادری که یه عمر تو حسرت حرم بود
شب زیارتیه حضرت اباالفضل
زیر لبش الهی پیر شی پسرم بود
کحایی بی کلک ترین رفیق دنیام
هوای قلبم مثل پاییزِ وُ سرد
کجایی مهربون بیا برس به دادم
که پسرت تو روضه باز هواتو کرده
اگه دارم از حسین نام و نشون
شده از برکت شیر پاکشون
الهی نور بباره به خاکشون
از طفولیت
طعم شیرینی اشک روضه رو بهم چشوند
قبل آب بابا
اسم مولامون علیرو، رو لبای ما نشوند
جای لالایی توی گوشم روضه ی علی اصغرو می خوند
تا شنیدم اسمتو ارباب یه دیوونه شدم
دل بهت دادم به والله نبود دست خودم
تا نفس هست توی این سینه براتون میخونم
حسین آرام جانم
|