دوباره گریه هات از سر شد ای وای
که احوالت پریشون تر شد ای وای
شب هشتم شد و داری میخونی
علی اکبر علی اصغر شد ای وای
یتیم می بینی از دختر میخونی
کنار آب از اصغر میخونی
هزار و چند سالیه که آقا
جوون می بینی از اکبر میخونی
دوباره گریه هات از سر شد ای وای
که احوالت پریشون تر شد ای وای
شب هشتم شد و داری میخونی
علی اکبر علی اصغر شد ای وای
امون از دل زینب وای از دل زینب
******
با تو ای غرق بخون لاله ی احمر چه کنم
مُتَوَسِّل شده ام باز به مادر چه کنم
بُردَنَت تا به حرم کار من و زینب نیست
باید عباس بگوید که من آخر چه کنم
سایه ی خواهر من را زن همسایه ندید
حال در دایره دیده ی لشگر چه کنم
خیز از جا آبرویم را بخر
عمه را از بین نا محرم ببر
سایه ی خواهر من را زن همسایه ندید
حال در دایره دیده ی لشگر چه کنم
به یسار و به یمین غلط نزن روی زمین
برود نیزه به پهلوت فروتر چه کنم
*****
به پیمبر قسم که چشم زدند
قد و بالای حیدری ات را
نیزه ای از شکاف پهلویت
می برد عطر کوثری ات را
با چه سختی گرفتی از این زخم
کمی از ارث مادری ات را
یاس های حرم پریشان اند
ای بهارم، اسیر پاییزی
به تنت کافی ست دست زنم
مثل تسبیح پاره می ریزی
ای جوانم عصای دستم باش
با امید آمدم که برخیزی
عمرسعد با پسرهایش
به من داغ دیده می خندید
به سر شانه هایشان می زد
به من قد خمیده می خندید
من، بریده بریده ناله زدم
او بریده بریده می خندید
******
چشم من تار شده یا تو مکرر شده ای
******
تا جایی که یادمه چشم تو نیمه باز نبود
پاهات هیچ موقع جلوی پدرت دراز نبود
حواست هست پسرم که چی آوردی سر من
من وسط وایستادم و تو ریختی دور و بر من
مثل یک تسبیح بی نخی پراکنده شدی
واسه گریوندن من وسیله ی خنده شدی
پشت این نخل ها تموم کوفیا منتظرن
تیکه تیکه تنت رو میخوان به غارت ببرن
*****
جوانان بنی هاشم بیاید
علی را بر در خیمه رسانید
*****
گل باغ را امام چیدند
همه اشک حسین را دیدند
آی مردم بلند گریه کنید
که به آقا بلند خندیدند
*****
میان جوونا
به روی دوششون عبا عبای مولا
پیچیده توی کربلا صدای مولا
غوغا شده تو کربلا با ذکر زهرا
چه غریبونه
مگه چی دارن روی شونه
که شونه هاشون غرق خونه
نکنه که اونم جوونه آه آه
هر یک نفر
تشییع کنن یه عضو بدن
قدم آهسته بر میدارن
مواظبن تا که نریزن بین راه
ای عصای پیری ام یکباره پیرم کرده ای
شیشه ی عمرم ترک خورده مبادا بشکنی
حاج مهدی مختاری
زمینه
من علی اکبرم،حیدرکربلا
۴/۶۵
من علی اکبرم ، حیدرکربلا
به خون نوشتم در ، دفتر کربلا
شهره ی لشکرم ، به رزم حیدری
پیچیده نامم سر ، تا سر کربلا
نوه ی ارشدِ ، حضرت زهرا منم
صاحب آن قد و ، قامت رعنا منم
اسم و رسم من از ، شخص ابوتراب است
پسر بهترین ، خلقت دنیا منم
جنس زر علی اکبرم - با هنر علی اکبرم
لشکری به مقابل و - یک نفر علی اکبرم
در زمین و در آسمان - معتبر علی اکبرم
شهره گشته شجاعتم - با جگر علی اکبرم
من علی اکبرم
************
یک تنه قاتل ، این همه لشکرم
وارث عزت و ، هیبت حیدرم
حافظ عفت و ، عصمت فاطمه
قیمت جانم از ، معجر خواهرم
شَأنِ مَن را خدا ، عَیان و مُحرَز کُند
مدح من را ملک ، کتاب و کاغذ کند
پهلوانم ولی ، غلام ناموس دین
میزنم به میدان ، که عمه ام حَظ کند
با خدا علی اکبرم – با وفا علی اکبرم
نعره میزنم حیدره - کربلا علی اکبرم
دلربا علی اکبرم - خوش صدا علی اکبرم
من شبیه ترین به - مصطفی علی اکبرم
من علی اکبرم
************
من علی اکبرم ، گل پسر حسین
عصای دستمو ، بال و پر حسین
اوج عطوفتم، پناه خیمه ها
قاتل روبهان ، شیر نر حسین
آمدم در دلِ ، معرکه غوغا کنم
با رجز های خود ، ولوله بر پا کنم
خوانده ام زیر لب ، فاتحه ی کوفه را
دشمن علی را ، یک تنه رسوا کنم
با ادب علی اکبرم – با نسب علی اکبرم
شهره ی کرم و سخا – در عرب علی اکبرم
ماه شب علی اکبرم - خوش لقب علی اکبرم
آنکه کشته عدو از او - جان به لب علی اکبرم
من علی اکبرم
حاج مهدی مختاری
شور
یوسف محشر دلبر
۲/۷۰
یوسف محشر دلبر
شبه پیمبر اکبر ، شبه پیمبر اکبر
میزنی بر قلب لشکر
با ذکر حیدر اکبر ، شیر دلاور اکبر
ای کمان ابرو علی - سلسله گیسو علی
ضربه پشت هم زنی - با دم هو هو علی
وای از غضب چشمانت
میسره میمنه حیرانت
رجز که میخوانی زینب
گوید عمه به قربانت
علی علی یاعلی اکبر
************
تو جگر داری آری
شیرشکاری اکبر ، شیر شکاری اکبر
مثل تیغ ذوالفقاری
چه با وقاری اکبر ، حریف نداری اکبر
بوی تو بوی علی ، موی تو موی علی
زور بازوهای تو ، زور بازوی علی
وجهت نور ولی داره
تیغت چه صیغلی داره
به لشکرش میگه ابن سعد
کربلا چقدر علی داره
علی علی یاعلی اکبر
حاج مهدی مختاری
سنگین
موذن کرببلا خاموشی چرا رعنای من
۱۱/۸
موذن کرببلا خاموشی چرا رعنای من
به خاک و خون افتادی و خون می باره از چشمای من
ای جوونم جوونیم تو مردونه جنگیدی ولی
کمر بستند به قتل تو یه لشکری با بغض علی
حالا که ابروت شکسته و - شکسته فرق سرت اکبر
میخونم با خواهرم زینب - بابا حیدر وای بابا حیدر
علی اکبر وای علی اکبر
************
محکم گرفتی دستمو داری رو خاک پا میکشی
تکون نخور مگه میخوای پاشیده تر از این بشی
من چی به این دنیا بگم چی باید به این دنیا بگی
لخته ی خون توی گلو نمیزاره یه بابا بگی
دیگه بعد از تو همین قدرم - نگاه به دنیا نمی کنم
می گردم دنبال پیکرت - همش رو پیدا نمی کنم
علی اکبر وای علی اکبر
************
این جوری بی تابم نکن اخه دلم آروم نداره خب
دم آخر بابا باید سر روی زانوت بزاره خب
اینجا ولی برعکس شده سرتو روی زانوی من
نیزه تو پهلوی تو و داغ تو زخم پهلوی من
دگرگونه صورت ماهت - گرفته خون روی چشماتو
در احتضارم نمی دونم - که من اول جون میدم یاتو
علی اکبر وای علی اکبر
***************
تا جایی که یادمه چشم تو نیمه باز نبود
پاهات هیچ موقع جلوی پدرت دراز نبود
حالا دارم التماست می کنم پا نمیشی
انقده زیاد شدی که رو اَبا جا نمیشی
حواست هست پسرم که چی آوردی سر من
من وسط ایستادم و تو ریختی دور و بر من
مثل یک تسبیح بی نخی پراکنده شدی
واسه گریوندنِ من وسیله ی خنده شدی
پشت این نخلا تموم کوفیا منتظرن
تیکه تیکه تنت و میخوان غنیمت ببرن
هر چی رو زمین بوده از بدنت دَستِ مَنِ
دو سه تا تیکه هنوز دستِ سپاهِ دشمنِ
نه میشه این بدن و رها کنم نه بمونم
تُو رو باید از کجا پیدا کنم نمیدونم
این پدر اونی که تُو ، توی خواطر داری نیست
پاشو بابا اینکه رسمِ پیر مرد داری که نیست
علی اکبر من علی اکبر من
حاج مهدی مختاری
واحدتند
آنکه خدا طرح جنان از رخ او کشد
۳/۴۳
آنکه خدا طرح جنان از رخ او کشد
هیبت او کلّ یلان را به زانو کشد
کعبه ی سیار که دل را به هر سو کشد
نام علی که می برم فاطمه هو کشد
محور افلاک علی پدر خاک علی
خواجه ی لولاک علی یل بی باک علی
آنکه بر او کعبه کند گریبان چاک علی
یا علی حیدر مددی
**********
کار ولایت علی شیعه سازی بود
شیعه ی او را به ملک سرفرازی بود
نماز بی ولای او بی نمازی بود
وضوی آن قسم به حق آب بازی بود
یک تنه لشکر شکند در خیبر شکند
وصله ی نعلین علی قیمت زر شکند
آنکه به یک غمزه ی او عشق هم سر شکند
یا علی حیدر مددی
**********
شمس که مه از رخ او وام گیرنده است
در بر والشمس رخش باز شرمنده است
او اسد ا.. است ید ا... است و توفنده است
هر که مصافش برود قبر خود کنده است
شیر به زنجیر کشد تا که شمشیر کشد
عرش به هم می ریزد تا که تکبیر کشد
او که به هنگام نماز از تنش تیر کشد
یا علی حیدر مددی
**********
با علی ای دیده دگر پی دلبر نگرد
ای نفس ار بی او فرو رفته ای بر نگرد
ای که به دور کعبه و منکر حیدری
کعبه ولادتگه اوست دور حیدر نگرد
کو زره پشت علی ترس را کشته علی
مقدرات عالمی بسته ی مشت علی
اینکه جهنم یا بهشت کار انگشت علی
یا علی حیدر مددی
**********
شاعر : مهدی زراعتی
حاج مهدی مختاری
واحدتند
دید کاندر حرم خسرو خوبان
۱/۱۹
دید کاندر حرم خسرو خوبان
همه شان سینه زنان
موی کنان، موی پریشان
دل بریان، سوی عباس شتابان
که عمو جان چه شود
قطره ی آبی برسانی به لب سوختگان
کز عطش آتش بگرفته است گلو مان
بر مشامم می سرد
هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند
آرزوی کربلا
حاج مهدی مختاری
شور
خوش به حال کسی که، نفسش به تو بسته
۴/۴۲
خوش به حال کسی که، نفسش به تو بسته
خوش به حال کسی که، زیر قبه نشسته
آرزوم اینه، از تو زندگیمو سرشار کنم
خودمو پیشِ، پای زائرای تو خار کنم
خادمت باشم، روز و شب تو حرمت کار کنم
زیر قبه با، مهدی فاطمه دیدار کنم
ای جانم حسین، جانانم حسین
من نوکر دربار و تو سلطانم حسین
جنات منی، میقات منی
از لطف توئه اگه مسلمانم حسین
ثارالله ثارالله
************
خوش به حال کسی که، با تو خیلی نداره
همه ی زندگیشو پای روضه میذاره
آرزوم اینه،خودمو نوکر ممتاز کنم
رزق من باشه، روزم و با گریه آغاز کنم
بس که دلتنگم، حاضرم از وطن اعراض کنم
یه دعا کن تا، اربعین سمت تو پرواز کنم
آقای منی، مولای منی
بیشتر از خودمم به فکر فردای منی
من سینه زنم، وقف تو تنم
تو سینه زنی گرم تماشای منی
ثارالله ثارالله
************
خوش به حال کسی که حس روضه میگیره
توی ماه محرم ، زیر علم بمیره
آرزوم اینه، منو روضه دائم الحرق کنه
چشممو با اشک، مثل گنبدت پر از زرق کنه
باید امسالم، با همه محرمام فرق کنه
منو اربابم، توی دریای غمش غرق کنه
بیتاب منی، مهتاب منی
تو قشنگترین هدیه ی زهرا به منی
مصباح منی، مفتاح منی
مخلص کلام اینه که تو ارباب منی
ثارالله ثارالله
************
شاعر : مظاهر کثیری نژاد
حاج مهدی مختاری
شور
دورامو زدم دوباره برگشتم
۱/۲۵
دورامو زدم دوباره برگشتم
تا که سینه زن تو هیئتت باشم
امشب اومدم بهت بگم میخوام
توی دایره ی رفاقتت باشم
با تو رفاقتم همه جوره سوده
با توئه که میشه خیالم آسوده
همه جا رفتم و بازم میگم اون که
دست منو گرفت امام حسین بوده
با تو خوشم با تو که دنیای منی
با تو که قبل از متولد شدنم رفیق بابای منی
با تو خوشم با تو که دنیای منی
با تو که وقتی که می بندم چشمامو
جلوی چشمای منی
حسین آقام آقام آقام
***************
تو این روزای سخت مراقب من باش
نذار که نفسی جدا ازت باشم
نمیگم که بیا منو حبیبم کن
ولی کنار تو بذار فقط باشم
به جون تو قسم که گنبد زردت
تو تاریکی برام شبیه خورشیده
نذار که اسم تو بیفته از لب هام
به خدا یا حسین بهم نفس میده
با تو خوشم با تو که قلب منی
با تو که پاکم می کنی وقتی میام
تو حلقه ی سینه زنی
با تو خوشم با تو که تو قلب منی
با تو که نوکرات همه کفن میشن
ولی خودت بی کفنی
حسین آقام آقام آقام
***************
دستام و شبیه گنبدت کردم
تا که صحن و سرات برام تداعی شه
با چشای خیسم بهت سلام دادم
تا دوباره دلم کرببلایی شه
می میرم اگه تو نگیری تحویلم
می میرم اگه تو بگردونی رو تو
تو شبایی که یا به کربلا هستم
تا نفس میزنم حس میکنم بوو تو
با تو خوشم با تو که مجنون تو ام
با تو که هر شب که سلامت می کنم
زائر ایوون توام
با تو خوشم با تو که مدیون تو ام
با تو که عمریه گدای کرم رقیه خاتون توام
با تو که هر شب که سلامت می کنم
حاج مهدی مختاری
روضه پایانی
پنجره فولاد رضا برات کربلا میده
۱/۴۴
پنجره فولاد رضا برات کربلا میده
کجا میخوای بری
چرا منو نمی بری حسین
این دم آخری چقدر
شبیه مادری
حالا منم شبیه مادرت شدم
بسم الله از ما
اجازه از شما
ایشالله اربعین پیاده کربلا