از دو چشم یاس میخوانم بیا
شعری از احساس میخوانم بیا
خوب میدانم نیم لایق ولی
روضه عباس میخوانم بیا
************
ببار ای بارون ببار
بر دل زار من خون ببار
بهر لیلی چو مجنون ببار
در شب تیره چون زلف یار
ای بارون
دل زارم در تبه
گوشه ی چادر زینبه
امشب جون همه بر لبه
روضه خون مادر زینبه
ای بارون
************
حالا که میرى یه وقت دیر نکنى
جلوى خیمه من و پیر نکنى
من به تو تکیه زدم... با رفتنت
کوه من، من و زمین گیر نکنى
"تا" بشى و "تا" بشم چه فایده؟!
سیر بشم تنها بشم چه فایده؟!
اگه صدتا صدتا مشک آب بیارى
ولى بى سقا بشم چه فایده؟!
همه از دست تو آبرو میخان
خاک پاهات و برا وضو میخان
اگه آب نشد نشد، پاشو بیا
بچه ها آب نمیخان عمو میخان
یه تار موت و به دنیا نمیدن
چشمات و به صدتا دریا نمیدن
به تو قول میدن تموم دخترام
بمیرن معجر به اینها نمیدن
به سرت عمود آهنین زدن
تو حسین شدى برا همین زدن
کمر تو کمر من و شکست
تا زمین خوردى من و زمین زدن
اى علمدار تو رو با علم زدن
قد و بالاى تو رو بهم زدن
چهار هزار کمون بدست یکى یکى
اومدن روى تنت قدم زدن
***********
اهل مدینه زندگی ام را نظر زد
گرگ سقیفه ناگهان از کوچه سر زد
زهرا دم در رفت و او محکم به در زد
زهرای من را پیش چشم چل نفر زد
اهل مدینه عاقبت چه بد شدند آه
با پا ز روی همسر من رد شدند آه
*************
صدامو تا نشنیدن کاری بکن
گریمو تا ندیدن کاری بکن
صدای اسباشونو نمیشنوی
تا به خیمه نرسیدن کاری بکن
نزن این نیزه ها رو با پا عقب
خودتو هی میکشی چرا عقب
تیر تو چشمت بود و افتادی حالا
از جلو درش بیارم یا عقب؟!
تو مگه قرار نبود دیر نکنى
جلوى خیمه من و پیر نکنى
تو مگه قرار نبود با رفتنت
کوه من منو زمین گیر نکنى؟
روی پام چشمای دریاتو نکش
اینقدر روی زمین پاتو نکش
کاریه که شده پس گریه نکن
اینقدر به مشک چشماتو نکش
قطره قطره جمع شو دریا شو بریم
دوباره خوش قد و بالا شو بریم
بخدا بچه ها از تو راضی ان
همشون منتظرن پاشو بریم
وقتشه لرزش پامو ببینن
کمره انگشت نمامو ببینن
بهتره حالا نرم به خیمه ها
نمیخوام که گریه هامو ببینن
***********************
می بینی دارن می خندن داداشم پاشو
دلم و ز ریشه کندن، داداشم پاشو
اگه پا نشی میدونی، چی میاد سرم
دست زینب و می بندن، داداشم پاشو
*************
دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد
چشم حرامی با حرم روبرو شد
بیا برگرد خیمه ای کس و کارم
منو تنها نگذار ای علمدارم
آب به خیمه نرسید فدای سرت
حسین قامتش خمید فدای سرت
***************
یعنی دیگه عمو ندارین
گوشواره ها رو در بیارین
دستت که قطع شد، همشان جنگجو شدند
فریاد می زدند، چه شیری شکار شد
حاج مهدی مختاری
زمینه
مُردم از رو مرکب با صورت زمین خوردم
۳/۰۲
مُردم از رو مرکب با صورت زمین خوردم
دردم این نیست سر من یه لشکر ریخت
آبرومو به مشک حرم بود و آبروم آخر ریخت
میخوام که پاشم ، ولی دست ندارم حلالم کن
هرکاری کردم ، نشد آب بیارم حلالم کن
دستام خالی بود ، روی خاک میدون ولی افتاد
مشک پرآب و ، گرفتم بادندون ولی افتاد
تو ندیدی چقد
علقمه غوغا بود علقمه غوغا بود علقمه غوغا بود
تو نبودی ولی مادرت اینجا بود
علقمه غوغا بود علقمه غوغا بود علقمه غوغا بود
اباالفضل واویلا
***********
مادر اومد و روی پاهاش گذاشتم سر
دیگه دارم از این غصه جون میدم
دیدی آخر که من هم کبودیه صورتشو دیدم
یادته گفتی ، حسن فاطمی شد از اون کوچه
حالا میفهمم ، چرا رد نمی شد از اون کوچه
اونقده خم که ، می گفتی همیشه منم دیدم
زخم رو بازوش ، دیگه خوب نمیشه منم دیدم
سر من هم روی
دامن زهرا بود دامن زهرا بود دامن زهرا بود
تو نبودی ولی مادرت
اینجا بود مادرت اینجا بود مادرت اینجا بود
اباالفضل واویلا
حاج مهدی مختاری
شور
اگه بی راهه بذاره از حسین نفس می گیرم
۳/۸۲
اگه بی راهه بذاره از حسین نفس می گیرم
گریه می کنم دوباره آبرومو پس می گیرم
تو بزنگاه اُمیدم اومدم
اومدم بلکه ورق برگرده
از محرم اینو می فهمم که
خدا باز برام بغل وا کرده
بوی بارون میزنه چشام که خیسه
مادرت میاد تو روضه اسممونو می نویسه
نمیخوام جدا بشم ازش یه لحظه
همه دنیا به یه لحظه روضه رفتن نمی ارزه
حسین وای
************
همه زندگیم اسیرِ ، یه مسیرِ اشتباهه
وقت برگشتنم اما ، تو شبای این دو ماهه
خوش به حال هر کی عاشقت شده
زندگیشو با تو تنظیم کرده
کسی که تو کُلِ زندگیش فقط
رو به گنبد تو تعظیم کرده
سر عشق تو سلامت که هنوزم
مثه خورشید می درخشه همه عالم و گرفته
با نگاهت میشه آسمونی باشم
ولی حیف دست گناهم پر و بالم و گرفته
حسین وای
************
آیه آیه ی تن تو ، جانماز نیزه ها شد
دست و پا زدی و آخر ، سرت از قفا جدا شد
خدا لعنتش کنه اون که یه روز
جایزه گذاشت برای سر تو
پیرهن که هیچ ابا که هیچ ولی
حتی بُرده بودن انگشتر تو
با اجازه ی امام رضا می خونم
زیر دست و پا زدن تو رو چه زیر و رو شد
اما غُصه ها ادامه داشت هنوزم
تو که رفتی برا زینب تازه ماجرا شروع شد
حسین وای
************
شاعر : جواد فلاح
حاج مهدی مختاری
سنگین
به روی خاکا شاخه های یاس افتاده ای وای
۵/۴۶
به روی خاکا شاخه های یاس افتاده ای وای
چه اتفاقی برای عباس افتاده ای وای
اولین باره صداش کردم گره ازکار وا نمیشه
اولین باره علمدارم جلو پاهام پا نمیشه
اولین باره داره روی حرف حسین نه میاره
روی برگشتن نداره و میخواد روخاک سر بزاره
به هق هق افتاده پهلوونم - میگه بزار همینجا بمونم
مشک پاره رو میده نشونم
آه اباالفضل وای اباالفضل
**************
هم نمیتونم تنهاش بزارم هم بی قرارم
حرم چی میشه ای وای اباالفضل دلشوره دارم
اولین باره هر دوتامون زینب و تنها گذاشتیم
هر دوتا پیش فرات اما دل و خیمه جا گذاشتیم
اولین باره اینقده زینب چشم انتظارم می مونه
چشماشو به علقمه دوخته دستاش رو به آسمونه
دور مون شلوغه ازدحامه - تا دور حرم داره ادامه
چه کنم چه کنم روی لبامه
آه اباالفضل وای اباالفضل
**************
خیمه به خیمه رقیه امروز دنبال آب بود
برا خودش نه فقط به فکر طفل رباب بود
اولین باره نمی تونم نگاه کنم توی چشماش
گریه میکنم بلند بلند بمیرم ازغصه ای کاش
اولین باره عدو داره شادی کنان پامی کوبه
تو نگاه شون همش حرف از غارت وقت غروبه
میرم حرم میگم یار نیومد - من هرچه قدر زدم زار نیومد
ای اهل حرم علمدار نیومد
آه اباالفضل وای اباالفضل
حاج مهدی مختاری
واحد تند
من تشنه بی جانم ، رویای بارانم ابالفضلِ
۲/۶۴
من تشنه بی جانم ، رویای بارانم ابالفضلِ
وقتی پریشانم ، آرامشِ جانم ابالفضلِ
من مست و حیرانم ، مورم سلیمانم ابالفضلِ
وقتی که بیمارم ، دارو و درمانم من ابالفضلِ
شورِ شبِ شیدایِ من ، ای ذکرِ تاسوعایِ من
باب الحوائج
خوشحالم ای آقایِ من ، محشر تویی سقایِ من
باب الحوائج
پا سُفره یِ نَذرِیه تُو ، مَن تا اَبَد مَدیون شُدَم
باب الحوائج
رَفتم بِپُرسَم نامِ تُو ، زیرَ عَلَم مَجنون شُدَم
باب الحوائج
ای جانه جانانم ، ای روح و ریحانم ابالفضل
*****
ماه فروزانی ، ای ذکر طوفانی ابوفاضل
دریای جوشانی ، سیل خروشانی ابوفاضل
تو شیر شیرانی ، شاه دلیرانی ابوفاضل
تو تیغ بُرانی ، وقت رجز خوانی ابوفاضل
وقتی که نازل میشوی ، حیدر شمائل میشوی
جانم ابالفضل
از میمنه تا میسره ، نقل محافل میشوی
جانم ابالفضل
این یورشِ طوفانی اَت ، دشمن به زانو می کشد
جانم ابالفضل
زینب چه عشق می کند ، با دیدنت هو می کشد
جانم ابالفضل
ای جانه جانانم ، ای روح و ریحانم ابالفضل
*****
ای خُسرُوِ خوبان ، اِی لُوءلُوءُ مرجان ابوفاضل
وقتی دهی جُولان ، عالم شَوَد ویران ابوفاضل
ای شاهِ مَه رویان ، اُستوره یِ دوران ابوفاضل
خیلی تُو مَحبوبی ، توو کشورم ایران ابوفاضل
ما مَردمِ ایران زمین ، مَستِ تُوایم ای نازنین
آقام ابالفضل
دنیا رو غَبضه می کنیم ، با تو یل ام البنین
آقام ابالفضل
با پرچمایِ یاحسین ، راهی می شیم این اربعین
آقام ابالفضل
باشد قرار ما نجف ، صحن امیرالمومنین
آقام ابالفضل
ای جانه جانانم ، ای روح و ریحانم ابالفضل
*************
شاعر : سید سعید ضیاتبار
حاج مهدی مختاری
واحد تند
اذا زلزلت الارض زمین محشر عظماست
۳/۷۹
اذا زلزلت الارض
زمین محشر عظماست
چه شوریست چه غوغاست
از این حال زمین لرزه به دلهاست
نه پستی نه بلندی و نه دریاست
رسیدست همان روز قیامت
همان لحظه موعود
که فرمود
خدا زود رسد زود
خلائق همه در حال فرارند
و بی تاب و قرارند
آرام ندارند
و این روز همان روز حساب است
همان روز سوال است و جواب است
که مردم همه اینگونه پریشند
نه در فکر پسر یا پدر و مادر و فرزند
همه در پی خویشند
و مردم همگی مست
همه بی خود و مدهوش
که ناگاه رسید از سوی حق نغمه چاووش
الا اهل قیامت همه ساکت
و سرها همه پایین
و ای جمله خلائق همه خاموش
شده گوش
سراسر همه ی عرصه محشر
پر از آیه کوثر
ملائک همه در شور
غزل خوان همه سرمست شمیم گل حیدر
گل یاس پیمبر
چه حالیست
خبر چیست
مگر کیست قدم رنجه نمودست به محشر
یگانه گوهر حضرت داور
الله اکبر
یا حضرت زهرا ، صدیقه اطهر
ملائک همگی بال گشودند
و فرش قدم مادر سادات نمودند
آری خبر این است ، امید همه آمد
جبریل صدا زد که خلائق
انگیزه خلق دو جهان فاطمه آمد
و مبهوت جلالش همه ناس
پیچید به محشر همه جا عطر گل یاس
زهراست و آن وعده ی شیرین شفاعت
بر چشم ترش اشک نشستست چو الماس
بر دست کبودش
اسباب شفاعت
همان دست جدا از تن عباس
و زهرا شده گریان اباالفضل
هم گریه کن و نوحه سرای غم چشمان اباالفضل
مردم همه ساکت همه مبهوت و حیران اباالفضل
کین فاطمه ابر کرم و رحمت و عشق است
کز او شده جاری به لب خشک زمین بارش باران اباالفضل
ناگاه همه از دهن یاس شنیدند
الله قسم میدهمت جان اباالفضل
سوگند تو را حق دو دستان اباالفضل
بر فاطمه ات بار الها تو ببخشا
هر کس که زده دست به دامان اباالفضل
حاج مهدی مختاری
واحد تند
بود امیدم مرا یاری کنی
۱/۰۴
بود امیدم مرا یاری کنی
سالها بهرم علمداری کنی
ای دریغا شد امیدم نا امید
بی برادر گشتم و پشتم خمید
بر مشامم می رسد
هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا
تشنه ی آب فراتم ای عجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا
حاج مهدی مختاری
شور
ساقی ام من که مشکم بیش از جونم عزیزه
۲/۷۳
ساقی ام من که مشکم بیش از جونم عزیزه
لبام آب ستیزه ، سینم غصه خیزه
تا حرف مرد و قولشه از این مشک پاره
جای آب هماره ، آبروم می ریزه
الهی هیچ پهلوونی ، دستش نشه کوتاه
میون هلهله و کف ، نکشه از دل آه
ای آب وحشیای این ، صحرا ازت خوردن
حالا به من رسید شدی ، رفیق نیمه راه
ندیدی بردنت رو من آرزو دارم
نگفتی پیش زینب من آبرو دارم
خجلت از او دارم ، خجلت از او دارم
***********
پیش پات گر بر نخیزم این جای عجب نیست
در من تاب و تب نیست ، عباس بی ادب نیست
بدتر از زخمای تنم منو کشته آقا
که دیگه زانوهام ، رکاب زینب نیست
حاج مهدی مختاری
شور
جولان میده توی میدون داره فرمان میده
۲/۸۲
جولان میده
توی میدون داره فرمان میده
پسر ابوتراب با شمشیرش
دوباره به غائله پایان میده
قدم میزنه
توی میدون داره علم میزنه
لشکر دشمن رو بهم میزنه
سرنوشت جنگ و رقم میزنه
یل حیدر نسب
افتخار عرب
ای خدای ادب
قمر رو زمین
یل اُم البنین
تویی شور آفرین
ابالفضل ای جانم
************
پرچم داره
توی دستاش علم و محکم داره
میمنه تا میسره تو دستاشه
میون معرکه ها سردمدارِ
چقدر محشرِ
وقت جنگش میگن خود حیدرِ
یه سر و گردن از حریفش سرِ
به تموم معنا یه جنگ آورِ
شیر نام آورِ
یه تنه لشکرِ
از همه برترِ
امیر صف شکن
فاتح تن به تن
که شده عشق من
ابالفضل ای جانم
************
عنوان داره
خون حیدر تو رگاش جریان داره
وقتی کشتی نجات حسین باشه
میشه گفت عباس هم سکان داره
چه با هیبتِ
مثل باباش حیدر قَدَر قدرتِ
ضربه ی شمشیرش چه پُر سرعتِ
چی بگم در وصفش ته جرأتِ
دست مشکل گشا
ساقی کربلا
به همه مقتدا
بی حد و بی عدد
ذکرمه تا لحد
ابوفاضل مدد
ابالفضل ای جانم
حاج مهدی مختاری
شور
عمو اباالفضل ای بی قرینه
۲/۷۵
عمو اباالفضل ای بی قرینه
برگرد به خیمه جون سکینه
عمو اباالفضل
عمه میگه که بر میگرده
حرف عمو نشد نداره
یعنی دیگه عمو ندارید
گوشواره ها رو در بیارید
عمو اباالفضل
الا ام البنین یاست رو کشتن
زبانم لال عباست رو کشتن
***********
السلام علی العطشان
چه بلایی سرت آوردن
آب و رو بچه ها بستن
خودشون با دل خوش خوردن
تو رو توی قتلگاه غریب گیر آوردنت
پیش چشم بچه ها غریب گیر آوردنت
جلو چشم مادرت زخمی گیر آوردنت
جلو چشم خواهرت غریب گیر آوردنت
***********
بدنت به زیر نیزه ها
توی قتلگاه واویلا
میگه مادرت با سوز و آه
توی قتلگاه واویلا
ای بی کفن ولدی حسین
ای جان من ولدی حسین
ای پاره ی قلب مصطفی
ای پاره تن ولدی حسین
غوغا غوغا غوغا شد
سر پیراهنت دعوا شد
حاج مهدی مختاری
روضه پایانی
غوغا غوغا غوغا شد
۶/۳۳
غوغا غوغا غوغا شد
سر پیراهنت دعوا شد
نیزه ها روی تنت جا شد
پای عدو به خیمه وا شد
ابالفضل واوایلا
این دقایق آخر ، لحظه ی خوش سقاست
یا اخا سرم اینک روی دامن زهراست
یا اخا چرا مادر دیدگان تر دارد
مثل تو کنار من دست بر کمر دارد
یا اخا چرا مادر صورتش شده نیلی
با وجود بابایم کی زده به او سیلی
حوسم بود بیاید به سرم ام بنین
مادرت فاطمه آمد عوض مادر من