چشات و روهم بذار مادر ، ماهم خدایی داریم
یه کمی دَووم بیار مادر ، ماهم خدایی داریم
با اینکه پیش بابایی ، ولی دلم شور میزنه
با اینکه مثلِ مردایی ، ولی دلم شور میزنه
می ترسم ، داغت و رو دلم بذارن
می ترسم ، خبرت رُو برام بیارن
می ترسم ، اینا تیر سه شعبه دارن
******
ترکای رو لبت مادر ، آتیش زده به جونم
خماریه اون چشات مادر ، آتیش زده به جونم
بمیرم اینکه گریونی ، با اون صدای لرزونت
داری زبون می چرخونی ، دور لبایِ بی جونت
می ترسم ، که روز مادرت سیاه شه
می ترسم ، که سر از پیکرت جدا شه
می ترسم ، گهوارت رویِ نیزه باشه
می ترسم ، داغت و رو دلم بذارن
می ترسم ، خبرت رُو برام بیارن
می ترسم ، اینا تیر سه شعبه دارن
******
پاشیده شده پُر اَز خونت ، گلویِ اَصغرِ من
تا لبه یِ پَرپَر تویِ حنجر ، نشسته تیر دشمن
چطور دلش اومد قاتل ، سَرِ تو رو جدا کنه
تیری که سهم عباسِ ، تو حنجر تو جا کنه
آخر شُد ، اَز اون چیزی که ترسیدم
رو نیزه ، سَرِ کوچیکِ تو دیدم
از گریه ، منم شبا نخوابیدم
می ترسم ، داغت و رو دلم بذارن
می ترسم ، خبرت رُو برام بیارن
می ترسم ، اینا تیر سه شعبه دارن
|
گمان را شکست غمی قامتِ آسمان را شکست
ببین حرمله که پشتِ امامِ زمان را شکست
چنان زِه کشید که از بُغضِ حیدر کمان را شکست
صدایی مهیب دلِ مادری نیمه جان را شکست
سهشعبه رسید یکی از سهشعبه دهان را شکست
گلو که نگو نوکِ دومَش استخوان را شکست
و با سومی سرِ کودکِ بی زبان را شکست
چنان ضربه زد نه گُل بازوی باغبان را شکست
پس از ساعتی شرر حُرمتِ آشیان را شکست
حرامی زد و سرِ کودکان خیزران را شکست
در آن ازدحام که سنگی سرِ بر سنان را شکست
صدای رُباب دلِ زینبِ قد کمان را شکست
ببین با لگد زد و چوب گهوارهمان را شکست
|
به اون مسیحا نفست ، که خدا رو تعریف میکنه
ببین چه جوری حرمت ، من و بِلا تکلیف میکنه
غم نداره هرکسی با شما باشه
کاش کنارِ تو بهشت جای ما باشه
امشبم قراره ما توی روضه بود
کاش قرار بعدی مون کربلا باشه
درس ما تویی حسین ، روضه مکتبه
محور جهان تویی و ماه چو عقربه
گیر کربلای ما پیش خواهرت
چون کلید کربلا دسته زینبه
انتفی قلوبنا شاه کربلا
لطف علمدار توئه ، من اگه میوندار تو اَم
شادیه من بسه همین ، که بگم عزادارِ تُو اَم
پای روضه هر نفس گریه می کنم
گریه آبرومه پس گریه می کنم
کارِ ما مُحَرمات میدونی چیه
گریه میکنم سپس گریه میکنم
گریه بر شما رو با چی عوض کنم
عشق کربلا رو با چی عوض کنم
شیعه آبرو میگیره از اهل بیت
من امام رضا رو با کی عوض کنم
انتفی قلوبنا شاه کربلا
مثل پرای علمت ، که دلم و تکون داده غمت
خدا رو صد مرتبه شکر ، که به دلم افتاده غمت
کُلِ عاشقا شُدَن ، لَنگِ عِشقِ تُو
چون یه رنگِ تا ابد رنگ عشق تُو
میشکنه دلم اگه با یه یاحسین
چون به سینه میزنم ، سنگِ عشقِ تُو
تا که عالم و گرفت آهِ کربلا
ما شُدیم همه هوا خواهِ کربلا
شُد نوایِ هر شبِ ما حسینیون
انتفی قلوبنا شاه کربلا
انتفی قلوبنا شاه کربلا
|
من بد کردم
به آقایی که خوبی ها به من کرده
به آقایی که اسمش مرحم درده
به آقایی که گرمیِ دل سرده
من بد کردم
به اقایی که رُوضَش جَنَّتُ اَلاعلی است
به آقایی که عَبدِش سَرور و آقاست
به آقایی که دستش یار نوکرهاست
حلالم کن بدی کردم به روم آقا نیاوردی
حلالم کن منو با روسیاهی کربلا بردی
حلالم کن چقدر حرص از مَنِ بی آبرو خُوردی
یاثارالله حبیبی اباعبدالله
بد تا کردم
با پیرهن سیاه روضه هات آقا
با اشکایی که ریختم من برات اقا
با وقت هایی که بودم تو هوات آقا
بدتا کردم
با شبهایی که تویِ روضه ها سر شد
با چشم هایی که توی روضه ها تر شد
با قلب آهنی که با شما زر شد
حلالم کن نتونستم برات کاری کنم آقا
نتونستم مثه عابص تو رو یاری کنم آقا
نتونستم تو اخلاقم تو رو جاری کنم آقا
یاثارالله حبیبی اباعبدالله
|