وقتی آقام میجنگه
دو لب ذوالفقارش میخنده
به صدای تپش تند قلب دشمن
ای جانم
وقتی آقام میجنگه
میگه بسم الله سر بند می بنده
میبینی سر رو زده گرم هنوزم تن
ای جانم
سر میزنه سر میرسه
داره حیدر میرسه
خبر به خیبر میرسه
داره حیدر میرسه
ابر و باد علیه، عدل و داد علیه
علی علی علی علی
مهر و ماه علیه، نور راه علیه
علی علی علی علی
یار غار علیه، استخار علیه
علی علی علی علی
ای جانم علی جانم
وقتی نماز میخونه
دل سجاده از شوق می لرزه
تو قنوتش میگه دائم به حق زهرا
ای جانم
وقتی نماز میخونه
به خدا که یه دنیا می ارزه
تو رکوعش بده انگشتری به ما ها
ای جانم
کعبه نشسته ببینه، رو به قبله میشینه
شکار لحظه همینه، رو به قبله میشینه
جان جان علیه، لا مکان علیه
علی علی علی علی
سرِ ّو سرَ علیه، جنس زر علیه
علی علی علی علی
روح و تن علیه، یا حسن علیه
علی علی علی علی
ای جانم علی جانم
***************
شاعر : کربلایی علی اکبر حائری
|
اسدالله علی آب حیاته
اسدالله علی باب نجاته
همه ی دین خلاصه شه ولایت
اسدالله علی
صوم وصلاته ، حج و زکاته
فتح و فتوحات علی از معجزاته
عشق علی بالاتر از جواهراته
علی علی گفتن ما از واجباته
یا مظهرالعجائب و یا مرتضی علی
تعظیم میکنم به خدا در مقابلش
گر گشته ای مثال علی را بیاوری
من گشته ام نیست به والله معادلش
جانم علی سنه گوربانم علی
*************
اسدالله علی شاه زمینه
اسدالله علی شور آفرینه
بخدا ولایته معنی اسلام
اسدالله علی
اساس دینه ، نور مبینه
تنها علی امیرکل مومنینه
بالاتر از خلائقه چون برترینه
زیر قدم های علی عرش برینه
یا مظهرالعجائب و یا مرتضی علی
مارا نوشته است فقیر و گدای خود
در آن شبی که خواست خدا گفتگو کند
کرد انتخاب صوت علی را برای خود
جانم علی سنه گوربانم علی
|
روزها خورشید را در آسمان انداخته
چادرش را زیر پای کهکشان انداخته
وقت تب کردن خودش نه فضه اش با یک نگاه
قرص کرده ماه را و در دهان انداخته
علت آرامش شب گشته اینکه فاطمه
چادرش را بر سر کل جهان انداخته
حرز بازوبند حیدر بوده پس با این حساب
چارچوب قلعه را با یک تکان انداخته
چونکه ناموس خودش بوده خداوند غیور
نام کوثر را ازین رو از اذان انداخته
رشته های چادر زهراست یا اینکه خدا؟
سمت ما از بام عرشش نردبان انداخته
مهر تایید ست و بعد از هر نماز ما خدا
ذکر تسبیحات اورا بر زبان انداخته
تا که تنها زائر زهرا خودش باشد فقط
پس مزارش را خدا در لامکان انداخته
**************
شاعر : امیرحسین آکار
**************
تا آمدی کمی بنشینی کنارمان
تقدیر اشاره کرد به کم بودن زمان
از روی خاک با کمی اکراه پا شدی
رفتی وضو گرفتی از اشراق و بعد از آن
هجده نفس کشیدی و رکعت به رکعتش
نزدیک تر شدی به خودت،ذات بی نشان
کم مانده بود دردِ پیغمبر خدا
مردم خدایشان بشود:یک زن جوان
می خواستی جلوه کنی بر زمین ولی
توحید غیرتی شد و بردت به آسمان
از عصر جاهلیت آن ها، تو را گرفت
دادت به درک ناقص این آخرالزمان
حالا هزار سال پس از تو رسیده اند
اهل زمین به قسمت جذاب داستان
جایی که آسمان به زمین رزق می دهد
از سفره ی نگاه تو، بانوی مهربان
در کوچه های ساکت و مرطوب شهر ما
حس می شود حضور شما موقع اذان
اما هنوز منظره ی بکر خالقی
که وا نشد به دیدن تو چشم دیگران
این شعر را بگیر و برای فرشته ها
با لهجه ی خدا و صدای خودت بخوان
**************
شاعر : هادی جانفدا
|
شب تاریک کنار تو به سر می آید
نام زهرا به تو بانو چقدر می آید
مادر مادر مادر مادر دوست دارم
آبرو یافته هر کس به تو نزدیک شده
خار هم پیش شما گل به نظر می آید
و نبوت که به یک معجزه آوردن نیست
از کنیزان تو هم معجزه بر می آید
مادر مادر مادر مادر دوست دارم
به کسی دم نزد اما پدرت می دانست
وحی از گوشه ی چشمان تو در می آید
پای هر خط تعالیم تو بانو ولله
عمر صد مرجع تقلید به سر می آید
مادر مادر مادر مادر دوست دارم
مانده ام تو اگر از عرش بیایی پایین
چه بلایی به سر اهل هنر می آید
مانده ام لحظه ی پیچیدن عطر تو به شهر
ملک الموت پی چند نفر می آید؟!
|
قنوت عاشقا پر از یاسه
سجودشون شروع بارونه
اساس گردش فلک زهراس
تسبیحشو وقتی میگردونه
مفهوم تبسم لب های پیمبر
تفسیر و شان نزول آیات کوثر
هم رزم و قوت قلب و همتای حیدر
مهره ی تسبیحش
قبله ی حاجاته
محبت زهرا
روح عباداته
بهونه ی خلقت
مادر ساداته
یازهرا یازهرا
**********
قبل ولادتش توی جنت
مهر علی رو تو دلش میکاشت
بخاطر شادی زهرا بود
کعبه اگه یه روز ترک برداشت
دنیا مبهوت از نور عالم برین شد
عطر جنت سهم تنفس زمین شد
مهرش سنگ محک عیار مومنین شد
گوش فلک نشنید
یه نا سپاسی شو
شنیدم از زینب اون وقتی
لحن حماسی شو
تو خطبه ها درس
ولی شناسی شو
یازهرا یازهرا
**********
خدا رو شکر که توی این دنیا
برای بچه هاش میمیرم
با ذکر یا حسین توی محشر
رشته ی چادرش رو میگیرم
مدیونم یه عمره به قنوت آسمونیش
روزی مو میگیرم از سفره ی مهربونیش
خوشبخته هرکسی وقف مادره جوونیش
محبت مادر
تموم دنیامه
نجات امروز و
امید فردامه
چی بهتر از اینکه
حسینش آقامه
****************
شاعر : سعیده کرمانی
****************
وقتیکه دلتنگ حرم میشم
دخیل صاحب علم میشم
دل می بُرَم از همه دنیا و
می شینم و دست به قلم میشم
می نویسم حسین ، ولی با آه
مادرم گفته بگو اول هر ماه
به ابی انت وامی یا اباعبدالله
اباعبدالله اباعبدالله
تو رفیقم از قدیمی
اباعبدالله اباعبدالله
سند این زندگیمی
اباعبدالله اباعبدالله
عشق خونوادگیمی
یا اباعبدالله ، یا اباعبدالله
****************
با خبر از چشم ترم میشم
ممنون مادر پدرم میشم
میزنه به سرم هوای عشق
می شینم و دست به قلم میشم
می نویسم حسن اول بسمالله
حک کنین سردر هر روضه و درگاه
لایوم کیومک یا اباعبدالله
اباعبدالله اباعبدالله
تو همونی که می خوامی
اباعبدالله اباعبدالله
نمک اشک چشامی
اباعبدالله اباعبدالله
مهربون تر از بابامی
یا اباعبدالله ، یا اباعبدالله
|