پنج شنبه , ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

پایگاه اطلاع رسانی حاج مهدی مختاری پایگاه اطلاع رسانی حاج مهدی مختاری

خانه / مراسمات / عزاداری / محرم / حاج مهدی مختاری صبح تاسوعا محرم ۱۳۹۶

حاج مهدی مختاری محرم 96 کانون رهپویان وصال شیراز

حاج مهدی مختاری محرم 96 کانون رهپویان وصال شیراز

حاج مهدی مختاری صبح تاسوعا محرم ۱۳۹۶

مدیر 2017/10/01 محرم, محرم سال 1396

مراسم صبح تاسوعا محرم ۱۳۹۶
مداح : حاج مهدی مختاری
کانون رهپویان وصال شیراز

متن	دانلود	مداح	سبک	مدح	نوع فایل	حجم (MB)	پخش فایل
		حاج مهدی مختاری	روضه	آبرو دار عرش اعلایی		۲۴/۳
آبرو دار عرش اعلایی یاغیوراً وخَیْرَتِ الباقی کوه مردانگی ، ابالغیره السلامٌ علیک یا الساقی زلف او آیه های والیل و عطر و بویش بهار قرآن است پدر آب و روح پاکی ها این سوار از نژاد باران است دل به دریای نیزه ها میزد تا هویدا کند قرارش را تا که مرحب دوباره در خیبر بچشد طعم ذوالفقارش را علقمه محو در شکوهش شد ناگهان دست و پای خود گم کرد بوسه زد جا به جای نعلینش باهمان خاک پا تیمم کرد آه از ساعتی که دیدندش وقت برگشتنش زمین خورده مثل یاس مدینه با صورت ناگهان بی هوا زمین خورده تیری از لابه لای نخلستان راه خود را به سمت او کج کرد بوسه زد روی چشمش اما بعد وقت بیرون کشیدنش لج کرد با تماشای گریه ی مشکش یاد باران رحمت افتاده بین زانو و کشمکش های تیر و چشمش به زحمت افتاده مثل آن تکسوار بدر و اُحُد پسرش هم غریب و مظلوم است فرق شق القمر از آن اول بین این خانواده مرسوم است بوی یاس آمد و تو هم آقا درد پهلو کشیده را دیدی عاقبت حاجتت روا گشته و مادری قد خمیده را دیدی پیرمردی غریب و دلخسته مضطرب از هجوم مرکب ها نکند سوره های دستانت برود زیر نعل مرکب ها تکیه بر نیزه ی غریبی زد ناگهان درد سینه را حس کرد کمرش را گرفته از غم تو یا که بوی مدینه را حس کرد ای علمدار من تماشا کن آن طرف تر سپاه ابلیس است نکند این علم زمین افتد چشم بد خیره بر نوامیس است عذر من را به درگهت بپذیر واژه ای ناگهان غلط آمد شعر من رفته سمت بازار و حرف ناموستان وسط آمد عصر روز دهم کجا بودی پهلوان قبیله ی احساس دختری بین دست و پا میگفت عمتی ، أین عمی العباس ****************** شاعر : مجید قاسمی
		حاج مهدی مختاری	زمینه	ای آسمان قمر افتاده بر زمین		۷/۶۶
ای آسمان قمر/ افتاده بر زمین بشکسته قامتم، حال مرا ببین ای آسمان بگو با خیمه علمدار نیامد با کودکان بگو، سقّا شد گرفتار نیامد علمدار نیامد، سپهدار نیامد ای آسمان ببار، بر حال کودکان بر مشک ساقیُ، بر کام تشنگان ای اسمان علی در خیمه دگر تاب ندارد اشک از دو دیده دارد جاری، ولی آب ندارد علی تاب ندارد، حرم آب ندارد ای آسمان بگو با خیمه علمدار نیامد با کودکان بگو، سقّا شد گرفتار نیامد علمدار نیامد، سپهدار نیامد * ای آسمان قسم، بر جان باقیم آبی نخورده ام، جز دست ساقی ام ای آسمان همه رفتند دگر یار ندارم دارم علم ولی میبینی علمدار ندارم ای آسمان بگو با خیمه علمدار نیامد با کودکان بگو، سقّا شد گرفتار نیامد علمدار نیامد، سپهدار نیامد *** من مانده ام حقیر در کوی عاشقان من مانده ام حقیر، بی دست کربلا دست مرا بگیر، در کوی عاشقان درسر، بجز هوای کویت، ندارم هوایی دست مرا بگیر ای ساقی، که مشکل گشایی تو مشگل گشایی، یل کربلایی علمدار نیامد، سپهدار نیامد
		حاج مهدی مختاری	شور	دامنت رو گر نگیرم		۲/۷۵
دامنت رو گَر نَگیرم ، تو دامِ ظُلمَت اسیرم وقتی میگم یا ابالفضل ، جون دوباره می گیرم رمز درمانم ، ذکر طوفانم تا میگیرم ذکر تو زهرا ، میگه ای جانم یا ابوفاضل یا ابوفاضل * به دردا مرهم ابالفضل ، عشق مُسَلَم اباالفضل وقتی کارم گیر میکنه ، فقط میگم یا ابالفضل حضرت سقاست ، پسر زهراست ارمنی ها میگن ، پرچمش بالاست یا ابوفاضل یا ابوفاضل * یاد دمای قدیمی ، روضه خونای قدیمی خداییشم خوشبحال ، علم کشای قدیمی باطِنِ قرآن ، اُسوِه یِ ایمان به قول آذری زبونا ، جان سَنَه قربان یا ابوفاضل یا ابوفاضل
		حجت الاسلام انجوی نژاد	سنگین			۱/۹۶
		حاج مهدی مختاری	سنگین	سر بی کلاه خود		۵/۱۶
سر بی کلاخود خوب میدونه چیه عمود صورت یه بی دست یه رنگ داره اونم کبود هر تیری که اومد دوبار فرو رفت به تنم یکبار دونه دونه یه بار باهم وقت فرود ای که میگی یا ولدی منو در آغوشت نگیر مادرکنار، آخه تنم پراز تیره بسه برات همون یه زخم و اون مسمار کاشکی تورو زودتر از این میدیدم مادر مادر مادر مادر اینقدر پیشت خجلت نمی کشیدم مادر مادر مادر مادر کاشکی فقط صحبت مشک و آب بود مادر مادر مادر مادر اسم طناب با این گوشام شنیدم مادر مادر مادر مادر امون ای دل امون ای دل امون از این خجالت بسوز ای دل بسوز ای دل بسوز از این خجالت ******** یک دیده پراز اشک یک دیده ام که‌ غرق خون این کیه میگرده بدور من زانو کشون شاید اومده عدو تا سرمو جدا کنه اما صداش آشناس خسته نباشی پهلوون خجالتم نده حسین پهلوونت ببین پشتش برزمینه من موندنی شدم داداش برام حلالیت بگیر از سکینه بود آرزوم بهت بگم امیرم ،داداش داداش داداش داداش حالا اینقدر میگم که بمیرم داداش داداش داداش داداش از قول من بگو به زینب من خواهر خواهر خواهر خواهر توهم به من بگو ماه منیرم داداش داداش داداش داداش امون ای دل امون ای دل امون از این جسارت بسوز ای دل بسوز ای دل بسوز از این جسارت
		حاج مهدی مختاری	واحدتند	وقتی که آب و خشکی		۴/۸۸
وقتی که آب و خشکی و دریا کشیده شد در خیمه ها شهادت گلها کشیده شد دیدند آب، پاک و زلال است، تا ابد مهریه ی مطهر زهرا کشیده شد در آسمان کربلا روی آب ها ماهی کنار علقمه تنها کشیده شد دیدند تشنه لب همه ذرات عالمند فردی به نام حضرت سقا کشیده شد مشکی به دوش و، قبضه ی شمشیر در کفش قدّی رشید و خوش قد و بالا کشیده شد در چشم های نافذ او بسکه غیرتی است طرح جمال زینب کبری کشیده شد طبق سفارشی و ز ام البنین بود عبد و غلامِ سید و مولا کشیده شد مانند زینب و همه اطفال و شیرخوار لب تشنه در میان دو دریا کشیده شد وقتی که مشک پاره شد و، آبها که ریخت خشکیدن تمامیِ گلها کشیده شد در علقمه صدای اخی تا بلند شد مولای عشق، با کمری تا کشیده شد وقتی عمودِ خیمه زمین خورد با علم در خیمه ها شهادت لبها کشیده شد ای ای علمدار حسین ابالفضل ***************** شاعر : رضاباقریان *************** سرم رو دست تو بالا گرفتو میونه دسته ها اسمت رو بردم فقیر خونه ی ارباب بودم که نون از سفره ی عباس خوردم منم از کودکی فهمیدم آقا تموم لحظه ها هستی کنارم تو کلی آبرو دادی ولی من مگه واسه تو آبرو میذارم ای ای علمدار حسین ابالفضل ******** کنار مادرم واست همیشه روزای تاسوعا نذری می پختم آقا یادت میاد پای ضریحت برا تو اولین شعرامو گفتم در خونت نه شیعه کل عالم مسلمون مسیحی ارمنی ها همه امشب برات روضه میخونن چه حالی داره این سینه زنی ها بیا باب الحوائج با نگاهی دل دیوونه رو مرغ سحر کن پیاده کربلا این اربعینت دوباره این سینه زن ها رو خبر کن ای ای علمدار حسین ابالفضل
		حجت الاسلام انجوی نژاد	رجز	یابالفضل العباس		۲/۹۶
		حاج مهدی مختاری	واحدتند	عباس دلی دارد و بیمار حسین است		۱/۶۵
عباس دلی دارد و بیمار حسین است عباس گرفتار و طرفدار حسین است عباس غمی جز غم دلدار ندارد عباس ، حسینی ایست به کس کار ندارد ای که حاجت زحسین می طلبی دقت کن پرچم شاه بسوی حرم عباس برمشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسد بماند آروزی کربلا تشنه ی آب فراتم ای عجل مهلت بده تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین دست و پا میزد حسین زینب صدا میزد حسین گر نشد آب میسر گردد به عمو گو به حرم برگردد
		حاج مهدی مختاری	شور	نمیتونم ازت دل بکنم		۲/۶۰
نمیتونم ازت دل بکنم نمیتونم ازت جدا بشم نمیتونم برای لحظه هم بیخیال کربلا بشم (کربلا دوسش دارم آرومم با ذکرشم شب های جمعه همش باگریه توفکرشم) آخه عمریه رویامه مث خاطره باهامه هر طرف رو که میبینم یه حرم جلو چشمامه (آقام آقام حسین آقام) نمیتونم بهت فکر نکنم آخه همش توی ذهن منی منو ببین که گریه میکنم حتی وسط سینه زنی من میخوام توبه کنم میدونم امیدی هست توروضت میومدم هیچکی در به روم نبست آقا عشق تو باعث شد علی گندابی خالص شد همین حبُ الحسین بود که تب مستیِ عابس شد (آقام آقام حسین آقام) نمیتونم از دست بکشم جلو غریبه دست دراز کنم نمیتونم برای هرکسی سفره ی دلم رو باز کنم دردامو به تو میگم درمونم تویی فقط دوست دارم یه روز بگی دیگه راضی ام ازت حرمت همه دنیامه همه چیم همین اشکامه بابام عشق تو تاکید کرد آقا تو وصیت نامه ( آقا عشق تو باعث شد علی گندابی خالص شد همین حب الحسین بود که تب مستیِ عابس شد (آقام آًقام حسین آقام)
		حجت الاسلام انجوی نژاد	شور	آدما یه نفر داره میاد		۲/۲۲

برچسبحاج مهدی مختاری سال 1396 صبح 9 محرم 1396 صبح تاسوعا 1396 صبح نهم محرم 1396 کانون رهپویان وصال شیراز کربلایی مهدی مختاری محرم 1396 محرم 96 مهدی مختاری

درباره ی مدیر

نوشته های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ